ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خانواده دانشمند هستهای و دفاعی با رهبرمعظم انقلاب دیدارکردند
تجلیل از برجستگیهای علمی و فنی شهید فخریزاده
خانواده دانشمند برجسته و ممتاز هستهای و دفاعی کشور شهید محسن فخریزاده عصر دیروز با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با تجلیل از برجستگیهای علمی و فنی شهید فخریزاده و حضور سختکوشانه آن دانشمند عالیمقام در میدان علم و عمل، گفتند: علوّ مقامی که خداوند با شهادت به آن بزرگوار عطاء کرد، مزد زحمات و اخلاص کمنظیر او بود و این مقام با هیچیک از مقامهای دنیوی قابل مقایسه نیست. رهبر انقلاب اسلامی، عظمت یافتن نام شهید فخریزاده در میان عموم مردم و ابراز تأسف بسیاری از جوانان از ناشناخته بودن او در زمان حیاتش را از دیگر آثار اخلاص شهید دانستند. ایشان همچنین گفتند: همسران شهدا در اجر آنها شریک هستند و از خداوند میخواهیم که صبر و آرامش خود را بر دلهای شما نازل فرماید و به توفیق الهی بتوانید حرکت خود را متناسب با شأن شهید ادامه دهید. در این دیدار، همسر و فرزندان شهید فخریزاده با قدردانی از پیام محبتآمیز و روشنگر رهبر انقلاب اسلامی پس از ترور شهید فخریزاده، تبیین جریان فکری شهدای جهاد علمی و الگوسازی از آنان را مورد تأکید قرار دادند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با تجلیل از برجستگیهای علمی و فنی شهید فخریزاده و حضور سختکوشانه آن دانشمند عالیمقام در میدان علم و عمل، گفتند: علوّ مقامی که خداوند با شهادت به آن بزرگوار عطاء کرد، مزد زحمات و اخلاص کمنظیر او بود و این مقام با هیچیک از مقامهای دنیوی قابل مقایسه نیست. رهبر انقلاب اسلامی، عظمت یافتن نام شهید فخریزاده در میان عموم مردم و ابراز تأسف بسیاری از جوانان از ناشناخته بودن او در زمان حیاتش را از دیگر آثار اخلاص شهید دانستند. ایشان همچنین گفتند: همسران شهدا در اجر آنها شریک هستند و از خداوند میخواهیم که صبر و آرامش خود را بر دلهای شما نازل فرماید و به توفیق الهی بتوانید حرکت خود را متناسب با شأن شهید ادامه دهید. در این دیدار، همسر و فرزندان شهید فخریزاده با قدردانی از پیام محبتآمیز و روشنگر رهبر انقلاب اسلامی پس از ترور شهید فخریزاده، تبیین جریان فکری شهدای جهاد علمی و الگوسازی از آنان را مورد تأکید قرار دادند.
شاگردان یحیی نخستین شکست فصل را مقابل آلومینیوم اراک متحمل شدند
این پرسپولیس جای دفاع ندارد...
گروه ورزشی/ هفته دوازدهم لیگ برتر فوتبال دیروز با انجام 3 مسابقه به پایان رسید. آلومینیوم از ساعت ۱۵ در ورزشگاه امام خمینی (ره) اراک میزبان پرسپولیس بود. سرخپوشان پایتخت در شرایطی به میدان رفتند که محمدحسین کنعانیزادگان به دلیل 4 اخطاره بودن غایب بود و سیدجلال حسینی هم با اینکه با پرسپولیسیها به اراک رفت، به دلیل آسیب دیدگی در ترکیب قرار نگرفت. در این شرایط، یحیی گلمحمدی، سید احسان حسینی مدافع جوان خود را برای نخستین بار در ترکیب اصلی قرار داد و در کنار او هم مهدی شیری مدافع راست قرمزها به عنوان مدافع میانی به میدان رفت. پرسپولیس بازی را هجومی آغاز کرد و دقیقه ۵ روی کرنری که احمد نورالهی روی دروازه آلومینیوم اراک ارسال کرد، با ضربه سر کمال کامیابینیا به گل رسید. پس از آن بازی برای دقایقی در میانه میدان دنبال شد و دقیقه ۱۵ امید سینک از سمت چپ ارسالی به درون محوطه جریمه پرسپولیس داشت که شوت سید مهدی حسینی را حامد لک مهار کرد. دقیقه ۱۶ شاگردان گلمحمدی میتوانستند به گل دوم برسند؛ احسان پهلوان درون محوطه جریمه آلومینیوم به توپ رسید و با یک پاس کوتاه توپ را در محوطه شش قدم به مهدی عبدی رساند اما مهاجم سرخپوشان این فرصت خوب را از دست داد و ضربهاش را به بیرون زد. دقیقه ۲۰ شاگردان رسول خطیبی به خواسته خود رسیدند. سینک روی یک ضربه ایستگاهی توپ را روی دروازه پرسپولیس ارسال کرد که شاهین توکلی با ضربه سر دروازه لک را گشود و بازی را به تساوی کشاند. 10 دقیقه بعد این صحنه دوباره تکرار شد؛ دقیقه ۳۰ باز هم سینک توپ را به محوطه جریمه پرسپولیس ارسال کرد و این بار حامد پاکدل با ضربه سر گل دوم اراکیها را به ثمر رساند تا غیبت کنعانیزادگان و سیدجلال حسابی به چشم بیاید. سعید آقایی دقیقه ۳۵ با حرکت از سمت چپ، توپ را درون محوطه جریمه آلومینیوم به عبدی رساند اما شوت این بازیکن را حسین پورحمیدی، دروازهبان میزبان مهار کرد. نیمه اول با برتری 2-1 شاگردان رسول خطیبی به پایان رسید تا پرسپولیس نیمه دوم را به قصد جبران گل خورده و بازگشت به بازی آغاز کند. سرخپوشان حملات زیادی را روی دروازه میزبان داشتند و دقیقه 48 ارسال خطرناک نوراللهی از روی ضربه ایستگاهی با ضربه سر عبدی همراه شد اما توپ به بیرون رفت. دقیقه 51 لک با کارت زردی که از سید وحید کاظمی داور بازی گرفت، 4 اخطاره شد و دیدار بعدی پرسپولیس مقابل ماشین سازی را از دست داد. یک دقیقه بعد شوت پشت محوطه سید مهدی حسینی به گوشه دروازه پرسپولیس را لک در اختیار گرفت. دقیقه 55 شوت زمینی عبدی را پورحمیدی دفع کرد و در ادامه رامتین سلیمانزاده توپ را به کرنر زد. دقیقه 57 یحیی اولین تعویض را انجام داد و امید عالیشاه جایگزین احسان پهلوان شد. دقیقه 58 سیامک نعمتی صاحب موقعیت خوبی در محوطه جریمه آلومینیوم شد که شوت او را پورحمیدی به کرنر فرستاد. در ادامه گلمحمدی 2 تعویض دیگر انجام داد و دقیقه 73 محمدمهدی مهدیخانی به جای عبدی و آرمان رمضانی به جای امیری وارد زمین شدند. دقیقه 83 نوراللهی صاحب موقعیت بسیار خوبی برای گلزنی شد و در شش قدم ضربهاش را محکم به سمت دروازه آلومینیوم زد که پورحمیدی با واکنشی بموقع مانع از باز شدن دروازهاش شد. در ادامه هم پرسپولیسیها کاری از پیش نبردند و این بازی با همان نتیجه 2-1 به سود آلومینیوم به پایان رسید تا نخستین شکست قرمزها در لیگ برتر جاری به ثبت برسد. شاگردان گلمحمدی در نیمه دوم با وجود حملات نسبتاً زیاد اما نمایشی قابل دفاع نداشتند و دست خالی اراک را به مقصد تهران ترک کردند. تیمی که به نظر میرسد با وجود کمبودهایی در چند پست اما تمرکز لازم را هم ندارد و نمیتواند از موقعیتهایی که ایجاد میکند، بهره ببرد. از سویی میتوان به تصمیمات و تعویضهای گلمحمدی هم نقد داشت؛ بازیکنانی که به میدان میآیند اما انتظارات را برآورده نمیکنند و کارایی لازم را ندارند.
گلمحمدی: باید با مشکلات بجنگیم
یحیی گلمحمدی سرمربی پرسپولیس در نشست خبری پس از بازی با آلومینیوم گفت:« بازی را خیلی خوب شروع کردیم. توانستیم به گل برسیم و حتی گل دوم را هم میتوانستیم به ثمر برسانیم. آلومینیوم در کل 2 بار روی دروازه ما آمد و هر 2 بار هم گل خوردیم. هرچه تلاش کردیم در زمینی که فوتبال بازی کردن در آن خیلی سخت است و بیشتر ضربات ایستگاهی تعیین کننده است نتیجه را جبران کنیم اما این اتفاق رخ نداد. باید بیشتر کار کنیم و بیشتر حواسمان به کارمان باشد. مشکلات زیادی وجود دارد اما باید روی کار و تمرینات تمرکز کنیم. ان شالله در ادامه بتوانیم نتایج بهتر بگیریم. باید تا میتوانیم این شرایط را تحمل کنیم و تمرکزمان را از دست ندهیم. مشکلات هست اما باید با این مسائل بجنگیم.» رسول خطیبی هم بعد از دیدار تیمش مقابل پرسپولیس گفت:« پرسپولیس دفاع راست و چپ خود را رها کرده بود و میخواستیم از آن قسمت استفاده کنیم. در ابتدای نیمه دوم این کار را خوب انجام ندادیم اما در بقیه زمان بازی این کار خوب انجام شد. میتوانستیم حتی گلهای سوم و چهارم را بزنیم ولی به بازیکنانم تبریک میگویم که با غیرت بازی کردند. به مردم اراک هم تبریک میگویم چون اولین بازی تاریخ این تیم با پرسپولیس را با سربلندی تمام کردیم.»
پیروزی خارج از خانه فولاد و سپاهان
دیروز همچنین ماشینسازی و فولاد از ساعت ۱۵ در ورزشگاه شهید قاسم سلیمانی به مصاف هم رفتند که فولاد موفق شد با یک گل از سد ماشینسازی عبور کند و پس از ۳ هفته طعم پیروزی را بچشد. تک گل این دیدار را آیاندا پاتوسی (۵) به ثمر رساند. در آخرین مسابقه هم صنعت نفت در آبادان مقابل سپاهان 2-1 شکست خورد و به رده سوم جدول سقوط کرد و سپاهان هم با 22 امتیاز، هم امتیاز استقلال صدرنشین شد. سجاد شهباززاده(5) و محمدرضا مهدیزاده( دقیقه 88) برای سپاهان و احمد شریعتزاده(70) برای نفت گلزنی کردند.
گلمحمدی: باید با مشکلات بجنگیم
یحیی گلمحمدی سرمربی پرسپولیس در نشست خبری پس از بازی با آلومینیوم گفت:« بازی را خیلی خوب شروع کردیم. توانستیم به گل برسیم و حتی گل دوم را هم میتوانستیم به ثمر برسانیم. آلومینیوم در کل 2 بار روی دروازه ما آمد و هر 2 بار هم گل خوردیم. هرچه تلاش کردیم در زمینی که فوتبال بازی کردن در آن خیلی سخت است و بیشتر ضربات ایستگاهی تعیین کننده است نتیجه را جبران کنیم اما این اتفاق رخ نداد. باید بیشتر کار کنیم و بیشتر حواسمان به کارمان باشد. مشکلات زیادی وجود دارد اما باید روی کار و تمرینات تمرکز کنیم. ان شالله در ادامه بتوانیم نتایج بهتر بگیریم. باید تا میتوانیم این شرایط را تحمل کنیم و تمرکزمان را از دست ندهیم. مشکلات هست اما باید با این مسائل بجنگیم.» رسول خطیبی هم بعد از دیدار تیمش مقابل پرسپولیس گفت:« پرسپولیس دفاع راست و چپ خود را رها کرده بود و میخواستیم از آن قسمت استفاده کنیم. در ابتدای نیمه دوم این کار را خوب انجام ندادیم اما در بقیه زمان بازی این کار خوب انجام شد. میتوانستیم حتی گلهای سوم و چهارم را بزنیم ولی به بازیکنانم تبریک میگویم که با غیرت بازی کردند. به مردم اراک هم تبریک میگویم چون اولین بازی تاریخ این تیم با پرسپولیس را با سربلندی تمام کردیم.»
پیروزی خارج از خانه فولاد و سپاهان
دیروز همچنین ماشینسازی و فولاد از ساعت ۱۵ در ورزشگاه شهید قاسم سلیمانی به مصاف هم رفتند که فولاد موفق شد با یک گل از سد ماشینسازی عبور کند و پس از ۳ هفته طعم پیروزی را بچشد. تک گل این دیدار را آیاندا پاتوسی (۵) به ثمر رساند. در آخرین مسابقه هم صنعت نفت در آبادان مقابل سپاهان 2-1 شکست خورد و به رده سوم جدول سقوط کرد و سپاهان هم با 22 امتیاز، هم امتیاز استقلال صدرنشین شد. سجاد شهباززاده(5) و محمدرضا مهدیزاده( دقیقه 88) برای سپاهان و احمد شریعتزاده(70) برای نفت گلزنی کردند.
هجوم گردشگران، استانهای آفتابی را به فاز چهارم میبرد
سفر زمستانی کرونا به جنوب
شیما جهانبخش
خبرنگار
هنوزخستگی درگیری با موج سوم کرونا از جان نیروهای بهداشت و درمان درنیامده که مقامات وزارت بهداشت درباره احتمال خیز دوباره کرونا در بهمنماه هشدار میدهند و میگویند سفر هزاران گردشگر به شهرهای جنوبی کشور احتمال شیوع موج چهارم کرونا را تقویت کرده است. آنها نگرانند که اگر روند به این شکل ادامه داشته باشد شرایط بدی را تجربه خواهیم کرد و مهار موج جدید بسیار سختتر از امواج پیشین خواهد بود.
با وجود این هشدارها در هفته های اخیر شاهد سفرهای غیرضروری به استانهای جنوبی همچون هرمزگان، بوشهر و فارس بودهایم بهگونهای که در تعطیلات اخیر بیش از ۵۰ هزار مسافر جزایر کیش، قشم و هرمز را برای سفرهای زمستانی خود انتخاب کردهاند و بدون شک نتیجه این سفرهای سرخوشانه در هفتههای آینده انتشار خبرهای ناخوشی خواهد بود.
خیز آرام کرونا در بوشهر
«سعید کشمیری»، رئیس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر در گفتوگو با «ایران» با بیان اینکه کل موارد مثبت از ابتدای شیوع ویروس کرونا تاکنون در استان ۱۸ هزار و ۱۶۰ مورد بوده است، اظهار داشت: ما در انتهای آبان ماه همزمان با اعمال محدودیتها، شروع روند نزولی را تا پنج هفته داشتیم اما بعدازآن با شروع سفرهای زمستانی به استانهای جنوبی بتدریج روند نزولی شد و حالا این آمار به ۱۹۶ مورد در هفته گذشته افزایش یافته است.
وی با اشاره به اینکه مجموع جانباختگان کرونا در استان تا ۴ بهمن ماه ۸۵۱ مورد بوده است، افزود: با توجه به شرایط موجود با هدف شناسایی زودهنگام موارد بیماری و تشخیص کانونهای بیماری طرح شهید حاج قاسم سلیمانی با همکاری سپاه، استانداری، هلالاحمر و بسیاری از دستگاههای استان در حال اجراست و ما تلاش داریم شرایط را کنترل کنیم. در هفتههای اخیر چند کانون بیماری در ابتدای شکلگیری در بعضی از مناطق روستایی استان شناسایی شد و توانستهایم بدون ایجاد نگرانی برای مردم این کانونها را کنترل کنیم.
کشمیری بیشترین میزان بروز کرونا در استان را مربوط به شهرستانهای بوشهر، دیلم و دشتستان و کمترین میزان آن را مربوط به شهرستانهای دیر و دشتی دانست و گفت: درموارد سرپایی هنوز روند کاهشی است؛ البته در شرایط اپیدمی انتظار میرود که ابتدا موارد سرپایی و سپس بستری و فوت افزایش یابد که آمار نشاندهنده کاهش سرپایی و افزایش بستری است.
دست رد بوشهر به مسافران نوروزی
«عبدالکریم گراوند»، استاندار بوشهر هم با تأکید بر اینکه به علت کم توجهی به پروتکلها و دستورالعملهای بهداشتی شاهد خیز آرام کرونا در برخی استانها هستیم، اظهار داشت: اگر شرایط به این شکل ادامه داشته باشد ممکن است در ایام نوروز مجدداً به اعمال محدودیتها متوسل شویم. اما اگر میخواهیم اصناف و بازار در ایام نوروز فعال باشند و همچون سال گذشته دچار محدودیت و تعطیلی نشوند انتظار داریم بازاریان همچون گذشته نسبت به رعایت پروتکلهای بهداشتی اهتمام جدی داشته باشند.
وی فرمانداران، رؤسای شبکه بهداشت و درمان و بازرسی استانداری را ملزم به تداوم نظارت و بازرسی از اصناف و اماکن دانست و افزود: با توجه به توصیههای وزارت بهداشت، ضمن احترام به همه مردم ایران، امسال بهخاطر شرایط کرونایی آماده پذیرایی از مسافران نیستیم. از آنجایی که برخی به این موضوع کم توجه هستند، اعلام میکنیم برپایی چادر در سواحل استان ممنوع بوده و شهرداران برای جلوگیری از برپایی چادر در سواحل و پارکهای استان اقدام کنند. گراوند تأکید کرد: امکان سرویسدهی به مسافران در پارکها وجود ندارد لذا مسافران عزیز از سفر به بوشهر خودداری کنند تا پساز ریشه کنی بیماری کرونا، به بهترین شکل میزبان میهمانان گرانقدر از سراسر کشور باشیم.
زنگ خطر پیک چهارم کرونا در فارس به صدا در آمد
«مهرزاد لطفی»، رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز نیز با اشاره به افزایش سفرها به نقاط جنوبی کشور در هفتههای گذشته، به «ایران» گفت: از آنجایی که فارس در مسیر عبوری قرار دارد عادی انگاری و رعایت نکردن دستورالعملهای بهداشتی از سوی مسافران ما را نگران شیوع پیک مجدد کرونا در استان کرده و با توجه به این شرایط نظارت بر مراکز و اماکن تفریحی استان تشدید خواهد شد. وی با اعلام هشدار نسبت به بروز موج چهارم کرونا در مناطق جنوبی استان ادامه داد: طی روزهای گذشته میزان مراجعه کنندگان مشکوک به کرونا در مناطق جنوبی استان افزایش داشته و پیشبینی میکنیم برای روزهای آینده دچار چالش جدی شویم. طی روزهای گذشته در برخی شهرها و مناطق از جمله شهرهای براک، لطیفی، عمادشهر و فیشور با افزایش شمار مبتلایان و تعداد مراجعه کنندگان مواجه بودهایم و خطر جدی بروز موج چهارم در این مناطق بالاست.
شیوع موج چهارم کرونا سنگینتر خواهد بود
لطفی با بیان اینکه بدون شک شیوع و بروز موج چهارم کرونا بهدلیل خسته شدن کادر درمان و فرسایشی شدن برخی پروتکلها از سوی مردم خطرناکتر و جمع کردن آن نیز سنگینتر و سختتر از موجهای گذشته خواهد بود، افزود: میدانیم که مردم و خانوادهها هم خسته هستند اما همچنان ناچار به اعمال محدودیتها و رعایتها هستیم. درست است که زمستان فصل مسافرت به استانهای جنوبی است اما مردم بدانند کرونا تمام نشده و اگر میخواهیم شرایط کنترل شود امسال باید از سفر خودداری کنیم. شاید عدهای تصور میکنند میزان بیماری کم شده اما در واقع هیچ چیز در خصوص کرونا تغییر نکرده و تنها دلیل اصلی کاهش مبتلایان همراهی مردم و اصناف و بازاریان و اجرای طرحهای اثربخش محدودیتهایی کرونایی ظرف حدود دوماه گذشته بوده است.
شمار فوتیهای کرونا در هرمزگان در یک قدمی چهار رقمی شدن
«فاطمه نوروزیان»، سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان با اشاره به اینکه موارد بستری ابتلا به کرونا در استان طی دو هفته اخیر ۲۱ درصد افزایش داشته است، اظهار داشت: در وضعیت بسیار حساس و ناپایداری به سر میبریم و با توجه به شرایط موجود و کم توجهی مردم به رعایت پروتکلهای بهداشتی، احتمال بازگشت دوباره بحران کرونا به استان وجود دارد. شمار بیماران قرنطینه در منزل هم در یک هفته اخیر نسبت به هفته پیش از آن ۲۱ درصد افزایش یافته و این افزایش نسبت به دو هفته گذشته ۴۵ درصد بوده است که همه اینها بدون شک با افزایش مسافرت به این استان و رعایت نکردن شیوه نامههای بهداشتی ارتباط دارد.
نوروزیان با اشاره به اینکه بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه هم ۷ درصد افزایش یافته، گفت: بررسیها حاکی از این است که با وجود هشدارهای متناوب مبنی بر مراجعه بموقع ، دیر مراجعه کردن مبتلایان یکی از دلایل این افزایش است. در حال حاضر جزیره هرمز و شهرستان پارسیان در وضعیت زرد کرونا و دیگر شهرستانهای هرمزگان در وضعیت آبی (کم خطر) هستند اما ادامه مسافرتها به جزایر استان شرایط را بسیار سخت خواهد کرد. در واقع تا زمانی که همه مردم به اهمیت اجرای پروتکل های بهداشتی واقف نشوند و رعایت آن را جدی نگیرند، نمیتوان چندان به ریشه کنی کرونا امیدوار بود.
اعمال محدودیتهای شدید تردد تا پایان اردیبهشت ۱۴۰۰در هرمزگان
«فریدون همتی»، استاندار هرمزگان با اعلام اینکه محدودیت شدید تردد برای جلوگیری از مسافرتهای غیرضروری و ممانعت از ورود گردشگر و خودروهای غیربومی به هرمزگان از این هفته تا پایان اردیبهشت ماه سال آینده اعمال میشود، اظهار داشت: تمام ورودیهای هرمزگان دراین مدت بشدت کنترل میشود و سفر ضروری به استان نیز مشروط به ارائه گواهی تست منفی از مراکز معتبر و مورد تأیید وزارت بهداشت است.
استاندار هرمزگان با تأکید بر اینکه تجمعات در هرمزگان بدون هماهنگی و کسب مجوز از دانشگاه علوم پزشکی ممنوع است، خاطرنشان کرد: ورود خودرو به ساحل، نصب چادر در پارکها و سواحل هرمزگان و رفت و آمد به روستاها جهت تفریح ممنوع است. همچنین صنایع و بنگاههای اقتصادی فعال در هرمزگان موظف به خرید ماسک و تجهیزات بهداشتی مورد نیاز خود از واحدهای تولیدی داخل هرمزگان و حمایت از تولیدکنندگان استان هستند.
وی با انتقاد از افزایش سفرها به جنوب کشور در تعطیلیهای گذشته، افزود: میزان ورودی به جزایر جنوبی کشور در این مدت افزایش زیادی داشته و ما را نگران کرده است. مردم نباید فکر کنند الان زمان مسافرت و دورهمی است، در مجموع برداشتهای ما از این مسافرتها هشدار میدهد که مراقب بروز موج چهارم بیماری باشیم.
نیم نگاه
استاندار بوشهر: با توجه به توصیههای وزارت بهداشت، ضمن احترام به همه مردم ایران، امسال به خاطر شرایط کرونایی آماده پذیرایی از مسافران نیستیم. از آنجایی که برخی به این موضوع کم توجه هستند اعلام می کنیم برپایی چادر در سواحل استان ممنوع بوده و شهرداران برای جلوگیری از برپایی چادر در سواحل و پارکهای استان اقدام کنند
رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز : از آنجایی که فارس در مسیر عبوری قرار دارد عادی انگاری و رعایت نکردن دستورالعمل های بهداشتی از سوی مسافران ما را نگران شیوع پیک مجدد کرونا در استان کرده و با توجه به این شرایط نظارت بر مراکز و اماکن تفریحی استان تشدید خواهد شد
سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان : در حال حاضر جزیره هرمز و شهرستان پارسیان در وضعیت زرد کرونا و دیگر شهرستانهای هرمزگان در وضعیت آبی (کم خطر) هستند اما ادامه مسافرت ها به جزایر استان، شرایط را بسیار سخت خواهد کرد
خبرنگار
هنوزخستگی درگیری با موج سوم کرونا از جان نیروهای بهداشت و درمان درنیامده که مقامات وزارت بهداشت درباره احتمال خیز دوباره کرونا در بهمنماه هشدار میدهند و میگویند سفر هزاران گردشگر به شهرهای جنوبی کشور احتمال شیوع موج چهارم کرونا را تقویت کرده است. آنها نگرانند که اگر روند به این شکل ادامه داشته باشد شرایط بدی را تجربه خواهیم کرد و مهار موج جدید بسیار سختتر از امواج پیشین خواهد بود.
با وجود این هشدارها در هفته های اخیر شاهد سفرهای غیرضروری به استانهای جنوبی همچون هرمزگان، بوشهر و فارس بودهایم بهگونهای که در تعطیلات اخیر بیش از ۵۰ هزار مسافر جزایر کیش، قشم و هرمز را برای سفرهای زمستانی خود انتخاب کردهاند و بدون شک نتیجه این سفرهای سرخوشانه در هفتههای آینده انتشار خبرهای ناخوشی خواهد بود.
خیز آرام کرونا در بوشهر
«سعید کشمیری»، رئیس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر در گفتوگو با «ایران» با بیان اینکه کل موارد مثبت از ابتدای شیوع ویروس کرونا تاکنون در استان ۱۸ هزار و ۱۶۰ مورد بوده است، اظهار داشت: ما در انتهای آبان ماه همزمان با اعمال محدودیتها، شروع روند نزولی را تا پنج هفته داشتیم اما بعدازآن با شروع سفرهای زمستانی به استانهای جنوبی بتدریج روند نزولی شد و حالا این آمار به ۱۹۶ مورد در هفته گذشته افزایش یافته است.
وی با اشاره به اینکه مجموع جانباختگان کرونا در استان تا ۴ بهمن ماه ۸۵۱ مورد بوده است، افزود: با توجه به شرایط موجود با هدف شناسایی زودهنگام موارد بیماری و تشخیص کانونهای بیماری طرح شهید حاج قاسم سلیمانی با همکاری سپاه، استانداری، هلالاحمر و بسیاری از دستگاههای استان در حال اجراست و ما تلاش داریم شرایط را کنترل کنیم. در هفتههای اخیر چند کانون بیماری در ابتدای شکلگیری در بعضی از مناطق روستایی استان شناسایی شد و توانستهایم بدون ایجاد نگرانی برای مردم این کانونها را کنترل کنیم.
کشمیری بیشترین میزان بروز کرونا در استان را مربوط به شهرستانهای بوشهر، دیلم و دشتستان و کمترین میزان آن را مربوط به شهرستانهای دیر و دشتی دانست و گفت: درموارد سرپایی هنوز روند کاهشی است؛ البته در شرایط اپیدمی انتظار میرود که ابتدا موارد سرپایی و سپس بستری و فوت افزایش یابد که آمار نشاندهنده کاهش سرپایی و افزایش بستری است.
دست رد بوشهر به مسافران نوروزی
«عبدالکریم گراوند»، استاندار بوشهر هم با تأکید بر اینکه به علت کم توجهی به پروتکلها و دستورالعملهای بهداشتی شاهد خیز آرام کرونا در برخی استانها هستیم، اظهار داشت: اگر شرایط به این شکل ادامه داشته باشد ممکن است در ایام نوروز مجدداً به اعمال محدودیتها متوسل شویم. اما اگر میخواهیم اصناف و بازار در ایام نوروز فعال باشند و همچون سال گذشته دچار محدودیت و تعطیلی نشوند انتظار داریم بازاریان همچون گذشته نسبت به رعایت پروتکلهای بهداشتی اهتمام جدی داشته باشند.
وی فرمانداران، رؤسای شبکه بهداشت و درمان و بازرسی استانداری را ملزم به تداوم نظارت و بازرسی از اصناف و اماکن دانست و افزود: با توجه به توصیههای وزارت بهداشت، ضمن احترام به همه مردم ایران، امسال بهخاطر شرایط کرونایی آماده پذیرایی از مسافران نیستیم. از آنجایی که برخی به این موضوع کم توجه هستند، اعلام میکنیم برپایی چادر در سواحل استان ممنوع بوده و شهرداران برای جلوگیری از برپایی چادر در سواحل و پارکهای استان اقدام کنند. گراوند تأکید کرد: امکان سرویسدهی به مسافران در پارکها وجود ندارد لذا مسافران عزیز از سفر به بوشهر خودداری کنند تا پساز ریشه کنی بیماری کرونا، به بهترین شکل میزبان میهمانان گرانقدر از سراسر کشور باشیم.
زنگ خطر پیک چهارم کرونا در فارس به صدا در آمد
«مهرزاد لطفی»، رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز نیز با اشاره به افزایش سفرها به نقاط جنوبی کشور در هفتههای گذشته، به «ایران» گفت: از آنجایی که فارس در مسیر عبوری قرار دارد عادی انگاری و رعایت نکردن دستورالعملهای بهداشتی از سوی مسافران ما را نگران شیوع پیک مجدد کرونا در استان کرده و با توجه به این شرایط نظارت بر مراکز و اماکن تفریحی استان تشدید خواهد شد. وی با اعلام هشدار نسبت به بروز موج چهارم کرونا در مناطق جنوبی استان ادامه داد: طی روزهای گذشته میزان مراجعه کنندگان مشکوک به کرونا در مناطق جنوبی استان افزایش داشته و پیشبینی میکنیم برای روزهای آینده دچار چالش جدی شویم. طی روزهای گذشته در برخی شهرها و مناطق از جمله شهرهای براک، لطیفی، عمادشهر و فیشور با افزایش شمار مبتلایان و تعداد مراجعه کنندگان مواجه بودهایم و خطر جدی بروز موج چهارم در این مناطق بالاست.
شیوع موج چهارم کرونا سنگینتر خواهد بود
لطفی با بیان اینکه بدون شک شیوع و بروز موج چهارم کرونا بهدلیل خسته شدن کادر درمان و فرسایشی شدن برخی پروتکلها از سوی مردم خطرناکتر و جمع کردن آن نیز سنگینتر و سختتر از موجهای گذشته خواهد بود، افزود: میدانیم که مردم و خانوادهها هم خسته هستند اما همچنان ناچار به اعمال محدودیتها و رعایتها هستیم. درست است که زمستان فصل مسافرت به استانهای جنوبی است اما مردم بدانند کرونا تمام نشده و اگر میخواهیم شرایط کنترل شود امسال باید از سفر خودداری کنیم. شاید عدهای تصور میکنند میزان بیماری کم شده اما در واقع هیچ چیز در خصوص کرونا تغییر نکرده و تنها دلیل اصلی کاهش مبتلایان همراهی مردم و اصناف و بازاریان و اجرای طرحهای اثربخش محدودیتهایی کرونایی ظرف حدود دوماه گذشته بوده است.
شمار فوتیهای کرونا در هرمزگان در یک قدمی چهار رقمی شدن
«فاطمه نوروزیان»، سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان با اشاره به اینکه موارد بستری ابتلا به کرونا در استان طی دو هفته اخیر ۲۱ درصد افزایش داشته است، اظهار داشت: در وضعیت بسیار حساس و ناپایداری به سر میبریم و با توجه به شرایط موجود و کم توجهی مردم به رعایت پروتکلهای بهداشتی، احتمال بازگشت دوباره بحران کرونا به استان وجود دارد. شمار بیماران قرنطینه در منزل هم در یک هفته اخیر نسبت به هفته پیش از آن ۲۱ درصد افزایش یافته و این افزایش نسبت به دو هفته گذشته ۴۵ درصد بوده است که همه اینها بدون شک با افزایش مسافرت به این استان و رعایت نکردن شیوه نامههای بهداشتی ارتباط دارد.
نوروزیان با اشاره به اینکه بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه هم ۷ درصد افزایش یافته، گفت: بررسیها حاکی از این است که با وجود هشدارهای متناوب مبنی بر مراجعه بموقع ، دیر مراجعه کردن مبتلایان یکی از دلایل این افزایش است. در حال حاضر جزیره هرمز و شهرستان پارسیان در وضعیت زرد کرونا و دیگر شهرستانهای هرمزگان در وضعیت آبی (کم خطر) هستند اما ادامه مسافرتها به جزایر استان شرایط را بسیار سخت خواهد کرد. در واقع تا زمانی که همه مردم به اهمیت اجرای پروتکل های بهداشتی واقف نشوند و رعایت آن را جدی نگیرند، نمیتوان چندان به ریشه کنی کرونا امیدوار بود.
اعمال محدودیتهای شدید تردد تا پایان اردیبهشت ۱۴۰۰در هرمزگان
«فریدون همتی»، استاندار هرمزگان با اعلام اینکه محدودیت شدید تردد برای جلوگیری از مسافرتهای غیرضروری و ممانعت از ورود گردشگر و خودروهای غیربومی به هرمزگان از این هفته تا پایان اردیبهشت ماه سال آینده اعمال میشود، اظهار داشت: تمام ورودیهای هرمزگان دراین مدت بشدت کنترل میشود و سفر ضروری به استان نیز مشروط به ارائه گواهی تست منفی از مراکز معتبر و مورد تأیید وزارت بهداشت است.
استاندار هرمزگان با تأکید بر اینکه تجمعات در هرمزگان بدون هماهنگی و کسب مجوز از دانشگاه علوم پزشکی ممنوع است، خاطرنشان کرد: ورود خودرو به ساحل، نصب چادر در پارکها و سواحل هرمزگان و رفت و آمد به روستاها جهت تفریح ممنوع است. همچنین صنایع و بنگاههای اقتصادی فعال در هرمزگان موظف به خرید ماسک و تجهیزات بهداشتی مورد نیاز خود از واحدهای تولیدی داخل هرمزگان و حمایت از تولیدکنندگان استان هستند.
وی با انتقاد از افزایش سفرها به جنوب کشور در تعطیلیهای گذشته، افزود: میزان ورودی به جزایر جنوبی کشور در این مدت افزایش زیادی داشته و ما را نگران کرده است. مردم نباید فکر کنند الان زمان مسافرت و دورهمی است، در مجموع برداشتهای ما از این مسافرتها هشدار میدهد که مراقب بروز موج چهارم بیماری باشیم.
نیم نگاه
استاندار بوشهر: با توجه به توصیههای وزارت بهداشت، ضمن احترام به همه مردم ایران، امسال به خاطر شرایط کرونایی آماده پذیرایی از مسافران نیستیم. از آنجایی که برخی به این موضوع کم توجه هستند اعلام می کنیم برپایی چادر در سواحل استان ممنوع بوده و شهرداران برای جلوگیری از برپایی چادر در سواحل و پارکهای استان اقدام کنند
رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز : از آنجایی که فارس در مسیر عبوری قرار دارد عادی انگاری و رعایت نکردن دستورالعمل های بهداشتی از سوی مسافران ما را نگران شیوع پیک مجدد کرونا در استان کرده و با توجه به این شرایط نظارت بر مراکز و اماکن تفریحی استان تشدید خواهد شد
سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان : در حال حاضر جزیره هرمز و شهرستان پارسیان در وضعیت زرد کرونا و دیگر شهرستانهای هرمزگان در وضعیت آبی (کم خطر) هستند اما ادامه مسافرت ها به جزایر استان، شرایط را بسیار سخت خواهد کرد
امین تارخ در گفتوگو با «ایران» از «آقازاده» و رؤیای بازیگری میگوید
منتظر قضاوت مردم باشیم
نرگس عاشوری
خبرنگار
آنطور که خودش میگوید مزه شهرت و جلوی دوربین بودن را سال 54 با مجموعه «شهر من شیراز» چشید اما بدون تکیه بر حافظه طولانیمدت در دسترسترین تصویر امین تارخ، شیخ حسن جوری در مجموعه«سربداران» است؛ نقشی که به همراه «بوعلی سینا» به پرسونای بازیگر او در تلویزیون بدل شد: تاریخی اما آشنا با مخاطب . «سفر سبز»، «اغماء»، «معصومیت از دست رفته»، «جراحت» و... مجموعههایی است که با تصویر امین تارخ به خاطر میآوریم و نشانهای است بر این ادعا که مخاطب تلویزیون این کارها را با اعتماد به انتخاب او جدیتر پیگیری کرده است. پیش از تلویزیون اما امین تارخ در تئاتر و سینما ظاهر شد. «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی که روی صحنه رفت اما نسخه سینمایی آن رنگ پرده را ندید اولین و از مهمترین تجربههای سینمایی او بود. تجربیاتی که بعدها با دانیال «سرب» (مسعود کیمیایی)، حسام «سارا» (داریوش مهرجویی)، جلالالدین «مادر» و طاهر «دلشدگان» (علی حاتمی) کاملتر شد. در کارنامه کاری او البته کارهای زیادی از جمله «چمدان»، «پرنده کوچک خوشبختی»، «رئیس»، «پرونده هاوانا»، «عشق +2» و... هم وجود دارد. غیر از بازیگری از مهمترین و تأثیرگذارترین فعالیتهای او تأسیس اولین مدرسه بازیگری در تهران (کارگاه آزاد بازیگری) است. با او که خود را معلم میداند و پرهیز دارد از اینکه بهعنوان استاد از او یاد شود درباره بازیگری، رؤیای ستاره شدن، ستارهسازی در سینما، دستمزدهای کلان بازیگران و البته بهانه این گفتوگو یعنی سریال «آقازاده» صحبت کردهایم.
یک نویسنده یا کارگردان با نوشتن فیلمنامه یا ساخت اثر به القای معنای موردنظرش دست پیدا میکند. در زمینه بازیگری چقدر این امکان از طریق انتخاب نقش حاصل میشود؟
هر بازیگر مسئولیتی در قبال خودش دارد که بهلحاظ حرفهای انتخاب غلط نکند. معیارهایی برای تشخیص غلط و درست یک انتخاب وجود دارد و اولین آن فیلمنامه است. اینکه پیام فیلم متناسب با زمانه است و نیاز اجتماعی آن احساس میشود یا نه، از جمله دغدغههایی است که یک بازیگر میتواند داشته باشد.
در مقایسه با دهه 60 و 70 و نقشآفرینی در فیلمهایی همچون «مرگ یزدگرد»، «سرب»، «مادر»، «دلشدگان» و «سارا» چقدر در دو دهه اخیر پاسخ دادن به این دغدغهها از طرق انتخاب نقش میسر شده است؟
فیلمهایی را مثال زدید که به ذات خاصیت ماندگاری دارند و تاریخ مصرف ندارند. «مرگ یزدگرد» از مقطع تاریخی میگوید که در طول تاریخ تکرار شده و در آینده هم میتواند تکرار شود اما اینکه این نگاه، چگونه تحلیل شود و به زبانی بیان شود که با مخاطب ارتباط برقرار کند و آگاهی بدهد مهم است. این فیلم یک اتفاق تاریخی تکرار شونده را به نمایش میگذارد و هشدار میدهد که باز تکرار نشود. «دلشدگان» و «سرب» هم جنبه تاریخی دارند و مربوط به این مملکت و معضلات آن در برهه تاریخی خاص هستند. «دلشدگان» در قالب قصهای شنیدنی تلاش یک گروه موسیقی را برای حفظ گوشهها و ردیفهای آواز ایرانی روایت میکند تا توجه نسلهای بعدی را بهتلاش و انتخاب این افراد جلب کند. نمونه این نسل سلطان آواز، محمدرضا شجریان است نه صرفاً به خاطر حضور در این اثر که حساسیت و وسواس و احساس مسئولیتش از او شخصیتی ماندگار میسازد. با این نگاه «دلشدگان» فیلم ارزشمندی است و بهعنوان بازیگر حضور در آن باعث افتخار است. «سرب» راجع به مقطعی است که کشمکشهای سیاسی عجیب و غریبی وجود دارد و باید درباره آن صحبت و تحلیل ارائه شود. «مادر» تاریخی نیست اما از مهمترین واقعیت زندگی یعنی مرگ حرف میزند. آنقدر راجع به مرگ شیرین صحبت میکند که به باور تماشاگر مینشیند که مرگ هم بخشی از زندگی است و وقتی واقعیت آن را درک کنیم، به معرفتی میرسیم که پذیرش آن را شیرین میکند. جدا از اینکه همکاری با بیضایی، کیمیایی، مهرجویی و حاتمی فینفسه افتخار است؛ اینکه در شکلگیری فیلم ماندگاری سهیم باشی دلگرمکننده است.
اگر قرار باشد در «آقازاده» ردی از همین نگاه و دغدغه را پیدا کنیم به کجا میرسیم.
«آقازاده» یک اتفاق در سریالسازی است. شاید برای اولین بار هیچ خط قرمزی محدودیتی برای اثر نمایشی ایجاد نکرده است. حرفهایی که نمیشود در روزنامهها نوشت در این سریال مطرح شد. درددل مردم و آنچه در ذهن داشتند بیان شد. آنقدر درست به تجزیه و تحلیل مناسبات پشت پرده سیاسی و اقتصادی پرداخت که تماشاگر خودش را در سریال پیدا کرد. این دست مناسبات خشن است اما تیزهوشی و خلاقیت نویسنده و کارگردان بستری فراهم کرد که خشونت حرف اول را نزند. عشق در کمال لطافت در بستر اصلی قصه وجود داشت و در پناه آن ارتباطات خشن و پشت پرده اقتصادی، اختلاس و معضلات پیچیده معیشتی به شکل روشنی به چشم و گوش تماشاگر رسید. تماشاگر نفسی راحت کشید که بالاخره حرفم زده شد. اینکه حرف مخاطب در سریال مطرح شود برای من جذابیت زیادی دارد.
بله «آقازاده» در دیالوگهایش از مشکلات اقتصادی مردم گفت و به فساد در دستگاههای دولتی و مفسدین قوه قضائیه اشاره کرد اما از گزارشهای روزنامهای فراتر نرفت. همه این پشت پردههایی که گفتید اطلاعاتی است که مخاطب بواسطه دسترسی آزاد به اطلاعات در فضای مجازی با آن آشناست.
اما مردم پیچیدگیهای آن را نمیشناختند. بارها گفتهام که در تاکسی، مراکز خرید، گفتوگوهای تلفنی و... این مباحث از زبان مردم شنیده میشود اما نمیشود گفت حالا که مردم میدانند نباید چگونگی مناسبات پشت پرده مطرح شود. در فضای اجتماعی هم این حرفها گفته میشود! بله درست است اما در این فضا خیلی حرفها مطرح میشود که آن را بیاعتبار میکند یا گاهی اوقات به نوعی استفاده میشود که نمیتوان به آن اعتماد کرد. اینکه تمامی این مباحث بدرستی در یک اثر نمایشی ارائه و تجزیه و تحلیل شود، آگاهی دهنده است و برای مخاطب هم جذابیت بیشتری دارد.
یعنی شما معتقدید تجزیه و تحلیل شده، آن هم با بیان درست نمایشی!
درباره یک اثر نمایشی هیچ چیز را نمیشود با قاطعیت گفت. هر اثری مخالفان و موافقانی دارد اما با قاطعیت میتوان گفت هواداران این سریال بیشتر از مخالفانش بودند. خیلیها با آن ارتباط گرفتند و از تماشایش لذت بردند. بخشی از هنر، لذت بخشیدن به تماشاگر است. من معتقدم درصد بالایی از مردم لذت بردند و آگاهی گرفتند و اینها مؤلفههای کمی نیست، اهمیت زیادی دارد.
گفتوگوی بیشتر در این باره به حوزه نویسنده و کارگردان مرتبط میشود. راجع به نقش «حاج رضا» و پذیرش آن صحبت کنیم. این نقش شبیه اغلب نقشهای شما میل رفتن به سوی آرامش عرفانی دارد که نمونه درخشانش را در جلالالدین «مادر» و طاهر «دلشدگان» دیدیم و بعدتر در آثار مناسبتی مثل «اغماء»، «معصومیت از دست رفته»، «جراحت»، «سفر سبز»، «رهایم کن» و... تکرار همین احوال را میبینیم.
طبیعی است که تماشاگر «حاج رضا» را از بازیگری که شبیه این نقشها را از او دیده، بهتر قبول کند. همین که آقای عنقا علاقه داشت من این نقش را بازی کنم نشانگر آن است که نگاهی به کارهای گذشتهام داشته است. در مصاحبهای هم گفتند که حاج رضاهای زیادی در آثار نمایشی دیده شده اما حاج رضای «سفر سبز» تأثیرگذارتر بود. به همین دلیل حتی اصرار به استفاده از نام «حاج رضا» داشتند تا بهرهای از کاراکتر «سفر سبز» داشته باشد. اگرچه حاج رضای«آقازاده» محصول نوشته حامد عنقا و هدایتها و حمایتهای کارگردان است. حاج رضایی که اگر جنگ رفته با اعتقاد رفته و اگر کنار کشیده به خاطر همین اعتقاداتش است، یک جاهایی تشخیص داده فعال نباشد و صرفاً ناظر باشد و جاهایی صلاح دیده به ماجرا ورود کند. نمونه شبیه او در جامعه ما حضور دارند. گر چه تعداد آدمهایی از جنس بحری بیشتر است اما حاج رضاها هم هستند ولی تعدادشان بسیار کم است. کسانی را میشناسم که با قطع نخاع و آسیبهای بهجا مانده از جنگ گوشهای بیتوقع زندگی میکنند بدون اینکه نظری به برداشتهای مادی و قدرت داشته باشند. کامنتهای بسیاری بخصوص از نسل جوان دریافت کردم که حسرت حضور حاج رضاها را میخوردند. وقتی کاراکتری با این همه خصوصیات مثبت تبدیل به آرزو میشود معنیاش این است که یک چیزی میلنگد. این لنگیدن را تماشاگر بدرستی میفهمد. به اعتقاد من، حاج رضا تأثیری را که باید بگذارد در حد پرداخت کاراکتر به وسیله کارگردان و نویسنده گذاشت. در این تأثیر من هم سهم اندکی داشتم.
اما قبول دارید چند وجهی نیست، گاهی اغراقآمیز میشود و ممکن است واپسزدگی ایجاد کند.
میگویید حاج رضا چند وجهی نیست؟
بله و زیادی سفید است.
قبول ندارم که حاج رضا تک بعدی بوده باشد. کاراکترهایی هستند که قرار است خوب مطلق باشند برای اینکه بد مطلق هم تجزیه و تحلیل شود. این درست است که کسی سفید سفید نیست و کسی هم سیاه سیاه نیست. یک جا در حد اشاره از سوی بحری به حاج رضا خطاب میشود که تو هم همه جا بودی و خودت را کنار کشیدی، اگر جایی جلسه مهمی بود تو هم دعوت شدی و شرکت داشتی. ممکن است بگویید اینها که اشارهوار است اما همین اشارهها و همین که به ماجرای حسن ورود میکند و شهادت میدهد یعنی مسئولیت سرش میشود، پس میتواند خوب مطلق نباشد. در سیاهی هم شرکت میکند و نقش خودش را دارد. در ادامه پاسخ به سؤال شما باید بگویم بهلحاظ نمایشی اتفاق بدی نیست که کسی ظلمت را نشان بدهد و دیگری نور را. یک نفر ظلم را نشان دهد و کس دیگر عدالت را. چیستی و ماهیت نور و سیاهی باید در قالب کاراکترهای مختلف شناسانده شود.
اما همین وجه اعتراضی هم که اشاره میکنید فی نفسه ویژگی مثبتی است. اگرچه در جامعه ما این اعتراضها بیشتر از جانب کارگرزادهها بوده تا آقازادههایی از جنس حامد و پدرش. میخواهید بگویید این وجه اعتراضی شما را ترغیب به قبول نقش کرده؟
حاج رضا معترض است و در همان خلوتکده خودش هم پیوسته این ویژگی و ادب کردن را دارد. به حسن میگوید مگر بازپرس را شما تعیین میکنید! مگر بازپرسها به دهان شما نگاه میکنند! به جای اینکه نگران بنز ضدگلوله و تعداد محافظ تان باشید، بروید در خیابان و زندگی مردم را ببینید. این فرهنگ اعتراضی از جانب حاج رضا در طول فیلمنامه جاری است. مقصودم این است که حاج رضا به معنای عارفی که گوشه عزلت نشسته و کاری به مناسبات اجتماعی ندارد، روزی چند عدد بادام میخورد، سختی میکشد و.... عارف نیست اما اعتقاد عارفانه دارد، شبیه بسیاری از شخصیتهای صاحب اعتقادی که در ایران زندگی میکنند و عرفان پنهان و آشکار دارند.
پیش از این گفته بودید که فیلمهایی با این خصوصیات در انتخاب شما برای پذیرش نقش جایی ندارند؛ سیاسی، سفارشی و تجاری. «آقازاده» برخلاف این مانیفست شما در پذیرش نقش نیست؟
بهخاطر ندارم، چنین چیزی را با چنین صراحتی گفته باشم. برخی فیلمها تبلیغات یکطرفه صرف است، یعنی تبلیغات یک شخصیت یا نگاه است. اگر این نگاه تکیه بر مناسبت سیاسی باشد که همهگیر هم نیست طبیعی است که احتمال بدهم سفارشی است و صلاح بدانم در آن نباشم. درست است که بازیگر کارش بازیگری است و باید کارش را بکند، اما واقعیت این است که باید مترصد نگاه و قضاوت مردم هم باشد و به سؤال آنها پاسخ بدهد که داری چه چیز را به من القا میکنی؟ میخواهی از نگاهی غیرقابل دفاع حمایت کنی؟ یا این قضاوت را از آنها بپذیرد که بهعنوان یک بازیگر اگر در این جریان شرکت نمیکردی بهتر بود! از جانب من این دست رعایتها در انتخاب نقش وجود دارد.
قبل از صحبت راجع به اما و اگرهای بازیگری بگویید چطور شد که به بازیگری علاقهمند شدید؟
کلاس اول متوسطه بازیگری را شروع کردم. در دبیرستان حیات شیراز. دیدن بازی احمد سپاسدار، جمشید اسماعیلخانی، مجید افشاریان، قدرتالله پدیدار و حمید مظفری باعث شد به بازیگری تئاتر علاقهمند شوم. برای شروع هم به همانها مراجعه کردم و آنها دستم را گرفتند. در 14 سالگی نقش نوجوانی کوروش کبیر را بازی میکردم. سال ششم متوسطه تصمیم گرفتم کار نکنم و تکیهام بر ادامه تحصیل باشد. هرسال 10-11 تجدید میآوردم اما آن سال باید یکضرب قبول میشدم تا به دانشکده راه پیدا کنم. فهمیده بودم که بهترین روش برای ادامه مسیر، یادگیری آکادمیک است. مثل هرشهرستانی دیگری تشخیص دادم که اتفاقات اصلی در تهران میافتد. تصمیم گرفتم هر طور شده باید خودم را به عرصه آکادمیک شهری که اتفاقات هنری در آن جاری است برسانم. آن سال بدون تجدیدی و با معدل 15 و خردهای قبول شدم. اتفاق غریبی بود. تشویقهای مادرم خیلی مؤثر بود. اگر پیگیری او نبود موفق به گرفتن دیپلم هم نمیشدم. ما خانواده مرفهی نبودیم. حتی سر پرداخت شهریه مادرم با مسئولان فرهنگی چانهزنی میکرد تا 98 تومان را تبدیل به 8 تومان کند. با همین مرارتها وارد دانشکده شدم و با دکتر کوثر آشنا شدم. به لحاظ حرفهای هر چه دارم و ندارم از ایشان است.
آن روزها رؤیای ستاره شدن داشتید؟
اصلاً به این چیزها فکر نمیکردم. موقعی که در تهران تئاتر کار میکردم، تمام حسم این بود که من خوشبختم. من همان را میخواستم. «لورنزاچیو» و «اتللو» را که کار کردم فکر میکردم من دنبال همین بودم و از کار لذت میبردم. سال 54 در سریال ۱۳ قسمتی «شهر من شیراز» هم شهرت را مزه کردم و هم جلوی دوربین بودن را.
اساساً موافق ستارهسازی در سینما هستید؟
بهشرط این که ستاره را بهزور و تعارف تحمیل نکنند. استار به وسیله و انتخاب مردم ساخته میشود. مردم تشخیص میدهند چهکسی ستاره است و چهکسی نیست. هیچکس تصمیم نگرفت که شهاب حسینی و نوید محمدزاده را ستاره کند. آنقدر خوب رشد کردند و هنرشان را ارائه دادند که ستاره شدند. چه بخواهند و چه نخواهند اینها ستاره هستند. ستارههایی که در بازیگری تأثیرگذار هستند. فقط به تیپ و قیافه نیست. گو اینکه هر دو آنها ماشاءالله زیبا هم هستند. اما کسی راجع به چهرهشان تبلیغ و صحبت نکرد. هرجا حرف از شهاب حسینی و نوید محمدزاده بود حرف بازیشان بود. هنر بازیگریشان از آنها ستاره ساخت. بدیهی است که آنها در فروش و انتقال مفاهیم نهفته در فیلم و... تأثیر دارند. اصلاً مخالف ستارهسازی نیستم و حمایت هم میکنم.
یعنی شما بر این باور هستید که بازیگران مؤلفه تعیینکننده در فروش فیلم هستند؟
فیلم باید فیلم قابل دفاعی باشد تا ستاره هم سهم خودش را داشته باشد. یک فیلم بد را 10 ستاره هم نمیتوانند نجات دهند. فیلمی که فیلمنامه و کارگردان و بازیگران خوب دارد مطمئناً ستارههایش سهم خوبی در فروش آن خواهد داشت. فیلمی بدون این پارامترها با یک ستاره که چه عرض کنم، هشت خورشید هم نجاتش نمیدهد.
با این نگاه حتماً دستمزدهای کلان بازیگری را هم تأیید میکنید.
چه دستمزد کلانی خانم! کی گفته دستمزد کلان. تصور کنید یک نفر برای سریالی 3 میلیارد بگیرد. حساب کنید قبل از این سریال چند ماه و چند سال بیکار بوده است. نه این که فیلم و سریالی پیشنهاد نشده باشد او نخواسته هر پیشنهادی را قبول کند. بعد از این سریال هم ممکن است یک سال بیکاری بکشد. حالا دستمزدی که گرفته را تقسیم بر تعداد ماههای بیکاری کنید، رقم عجیب و غریبی نمیشود. باید نگرانی نسبت به آینده را هم به این دغدغهها اضافه کرد. 45 سالگی را که رد کنی دیگر از دستمزدهای خوب خبری نیست. خیلی از بازیگران برای حمایت از تهیهکننده دستمزدهای کم دریافت کردهاند اما در آخر بازنده کسی است که دستمزد کمتری گرفته است.
این روزها که ستارههای سینما بیکار نمیمانند. همین امسال با وجود شیوع کرونا خیلیهایشان با ترافیک کاری مواجه بودند. مسأله و مشکلی که وجود دارد بالا رفتن سرمایه تولید فیلم است که ناعادلانه تقسیم میشود و بیشترین سهم به بازیگران میرسد.
ربطی ندارد. حرفی که میخواهم بزنم مقایسه درست و جامعی نیست اما شاید بهتر منظور من را برساند. خیلیها وارد تجارت میشوند اما آنهایی که هوش اقتصادی دارند و درست عمل میکنند برنده این میدان هستند و تاجرهای موفقی میشوند. این تقصیر آدم باهوش نیست. تقصیر آدم کمهوش و کمحواس است. آدم باهوش میداند چه انتخابی درست است.
در کارگاههای بازیگریتان چقدر راجع به این مباحث صحبت میکنید. مثلاً بهجز تکنیکهای بازیگری درباره ظرفیت ستاره شدن هم صحبت میکنید؟
بله، تا آنجایی که گوشی برای شنیدن و هوشی برای فهمیدن باشد. همیشه گفتهام که همه چیز را از همین زیرزمین (کارگاه آموزشی) تجربه کنید. سختی حرفه و این سرما و گرما را تحمل نکنید بلکه از آن لذت ببرید. آمادگی پیدا کنید برای بازی در چله زمستان و سرمای ده درجه زیر صفر کویر اطراف یزد و کاشان، یا تجربهای باشد برای گرمای بالای 50 درجه آبادان. بنابراین از اینکه با فعالیت بدنی خیس عرق میشوید گلایه نکنید، باید کنار بیایید و اصلاً لذت ببرید. چند سال پیش به یکی از هنرجوهایم گفتم تو بازیگر خوبی میشوی اما الان نه! 10 سال دیگر. خودش میگفت آن شب سرم را به دستم گرفته بودم که چطور این 10 سال را تحمل کنم. روزی که کاندیدای سیمرغ شد دقیقاً 30 سالش بود. خیلی هم خوش درخشید. تحمل و صبوری کرد البته نه به این معنا که 10 سال کار نکند بلکه دست از تلاش برنداشت. باید فیلم ببینید، خودتان را به تئاتر نزدیک کنید حتی اگر هدفتان سینما باشد. در تئاتر است که بازیگر استخوان میترکاند، معضلات بیان و بدن و خلاقیت را عملاً مشاهده و تجربه میکند. هروقت هم بازیگر مطرحی شدید فکر نکنید کار تمام شده تازه از این به بعد مسئولیتتان سنگین میشود و باید بیشتر مراقبت کنید. باید بهروز باشید و هیچ وقت تصور نکنید که به قله رسیدهاید. هر چقدر شناختهتر شدید باز باید باور کنید در دامنه کوه هستید. هنوز تپههای دیگری مانده که به کوه و قله برسید.
عموماً چقدر پیشبینیتان راجع به آینده بازیگری درست است؟ مثلاً راجع به ترانه علیدوستی فکر میکردید چنین بازیگر درخشانی شود؟
دقیقاً فکر میکردم. دو سه باری اتفاق افتاده که در اتودهای بداهه و گروهی سر کلاس متوجه شدهام. مثلاً از میان سه نفر، یکی کارش درست است و دو نفر دیگر کمکی نمیکنند و انرژی او را هم میگیرند. در این مواقع خودم وارد شدم تا جایی که عقلم رسیده و توانم یاری کرده تلاش کردم به سمت و سوی درستتری هدایت شود. در صورت نیاز گاهی با بچهها همراهی میکنم اما این که مثل یک پارتنر کنارشان قرار بگیرم به ندرت پیش میآید. یکی از این آدمها ترانه علیدوستی است و دیگری بیتا بادران.
یک بازیگر این توانایی را دارد که تشخیص دهد آدمها کجا خودشان هستند و کجا نقش بازی میکنند.
بله. این توان را مطمئنم که دارم.
برخی می گویند ما جامعه ایران خیلی نقش بازی میکنیم؟
اوه. تا دلتان بخواهد. علاوه بر اینکه همه داریم برای هم بازی میکنیم برخی وقتها به شکل جدی همدیگر را فریب میدهیم. قصد توهین ندارم و امیدوارم برداشت بدی از حرفهایم نشود اما فکر میکنم بس که اختلاس و دزدیهای کلان دیدهایم این سوءتفاهم پیش آمده که میتوانیم دست در جیب هم بکنیم.
چندی پیش بازار حرف و حدیثها راجع به سوءاستفاده مالی و اخلاقی از علاقهمندان بازیگری گرم شد. چطور میشود راجع به این مسائل صحبت کرد که از یک سو ذهنیت منفی نسبت به اهالی سینما ایجاد نشود و خانوادهها تصور نکنند که فضای سینما آلوده است و هم در عین حال هشداری باشد برای آنهایی که خامدستانه و خیالپردازانه در سودای ستاره شدن هستند؟
در یک کلام میگویم غیر از درصد بسیار اندکی، فضای بازیگری سینما از دیگر فضاهایی که در جامعه هست بسیار سالمتر است.
یادداشت
نام پرافتخار
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
در دهه شصت، سالهایی که ورود بازیگران جوان و خوشچهره به سینما و تلویزیون اگر ممنوع نبود، محدود بود، بسیاری از بازیگران میانسال پیش از پیروزی انقلاب نقشهای اصلی فیلمها و سریالها را بازی میکردند. تعداد جوان اولها کم بود. فرامرز قریبیان و بیژن امکانیان جوان اول اغلب تولیدات سینمای ایران بودند. اکبر زنجانپور، داوود رشیدی، عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی و... بازیگران مرد پرکار آن روزها بودند. در دهه شصت، تلویزیون رسانهای پرمخاطب بود، امین تارخ که سابقه تئاتری داشت و با «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی به سینما آمده بود، چهرهای موجه و البته جذاب بود. موجه از این جهت که سیما و نامش تداعی کننده گذشته نبود و سابقه و کارنامهاش وجهی فرهنگی داشت. او با دو سریال تاریخی آن سالها که پربیننده هم بودند، خیلی زود به شهرت و محبوبیت رسید. نقش شیخ حسن جوری در «سربداران» (محمدعلی نجفی) و ابن سینا در «ابوعلی سینا» (کیهان رهگذار) او را به ستاره تبدیل کرد. پس از آن روزهای پرکاری در سینما شروع شد. تارخ، انتخابهایی درست داشت و با کارگردانهای شاخص آن سالها همکاری کرد. بهعنوان بازیگر حرفهای، طیفهای مختلفی از نقشها را تجربه کرد. از جلال، روشنفکر آرام «مادر» تا خلیل سهرابی پدر آشفته «پرنده کوچک خوشبختی». از دانیال در «سرب» تا حسام در «سارا»، دنیایی فاصله بود و تارخ در همه این فیلمها، بازی استاندارد داشت. صدای خوب، لحنی مناسب و دریافتی درست از نقشها و فضای کارها باعث میشد تارخ بازیگری با کمترین نقطه ضعف در کارنامه باشد. نام او در دهه شصت و هفتاد، میتوانست نشان دهنده کیفیت یک فیلم باشد، با ظهور ستارههای جوان در اواخر دهه هفتاد و تغییر فضای فیلمها در دهه هشتاد، طبیعی بود که تارخ هم کم کارتر شود. اما همه کارنامه تارخ به بازیهایش در سینما محدود نمیشود، او چند شاه نقش در تلویزیون دارد که شاید کمتر دربارهاش صحبت شده است. بازی در نقش حاج رضا در سریال «سفر سبز» (محمدحسین لطیفی) نقطه عطفی برای تارخ بود. بازی در نقش مردی معتقد و سنتی، اما با اجرایی تازه، این تیپ را به شخصیتی تبدیل کرد که نوع سلوک و شیوه زندگیش برای تماشاگر قابل باور و دوست داشتنی است. در «معصومیت از دست رفته» (داوود میرباقری) شوذب نقشی پیچیده و جذاب بود. مردی که از ایمان و اعتقاد میگذرد و دل به دنیا میسپارد، تارخ این دگرگونی و تحول را طوری نمایش میدهد که باور پذیر است. یکی از بهترین نقش آفرینیهای او با نقش بزرگ در مجموعه «جراحت» (محمدمهدی عسگرپور) رقم خورد. این مجموعه پربیننده نام تارخ را دوباره بر سر زبان انداخت. سکانس درگیری بزرگ و اسماعیل (علی عمرانی) و رودررویی دو برادر از فصلهای دیدنی این مجموعه است. امین تارخ در همه این سالها که نسلی از بازیگران را آموزش داده و این، بخشی مهم از کارنامه حرفهای اوست، ارتباطش را با دنیای بازیگری قطع نکرده است. در تلویزیون بیش از سینما مقابل دوربین بوده، اما همان استاندارد و کیفیت را میتوان در کارش دید. بدون این که گذشت زمان و بالا رفتن سن، خدشهای به این کیفیت وارد کرده باشد. حفظ این اعتبار و جایگاه، کاری سترگ بوده که از هر بازیگری برنمیآید.
خبرنگار
آنطور که خودش میگوید مزه شهرت و جلوی دوربین بودن را سال 54 با مجموعه «شهر من شیراز» چشید اما بدون تکیه بر حافظه طولانیمدت در دسترسترین تصویر امین تارخ، شیخ حسن جوری در مجموعه«سربداران» است؛ نقشی که به همراه «بوعلی سینا» به پرسونای بازیگر او در تلویزیون بدل شد: تاریخی اما آشنا با مخاطب . «سفر سبز»، «اغماء»، «معصومیت از دست رفته»، «جراحت» و... مجموعههایی است که با تصویر امین تارخ به خاطر میآوریم و نشانهای است بر این ادعا که مخاطب تلویزیون این کارها را با اعتماد به انتخاب او جدیتر پیگیری کرده است. پیش از تلویزیون اما امین تارخ در تئاتر و سینما ظاهر شد. «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی که روی صحنه رفت اما نسخه سینمایی آن رنگ پرده را ندید اولین و از مهمترین تجربههای سینمایی او بود. تجربیاتی که بعدها با دانیال «سرب» (مسعود کیمیایی)، حسام «سارا» (داریوش مهرجویی)، جلالالدین «مادر» و طاهر «دلشدگان» (علی حاتمی) کاملتر شد. در کارنامه کاری او البته کارهای زیادی از جمله «چمدان»، «پرنده کوچک خوشبختی»، «رئیس»، «پرونده هاوانا»، «عشق +2» و... هم وجود دارد. غیر از بازیگری از مهمترین و تأثیرگذارترین فعالیتهای او تأسیس اولین مدرسه بازیگری در تهران (کارگاه آزاد بازیگری) است. با او که خود را معلم میداند و پرهیز دارد از اینکه بهعنوان استاد از او یاد شود درباره بازیگری، رؤیای ستاره شدن، ستارهسازی در سینما، دستمزدهای کلان بازیگران و البته بهانه این گفتوگو یعنی سریال «آقازاده» صحبت کردهایم.
یک نویسنده یا کارگردان با نوشتن فیلمنامه یا ساخت اثر به القای معنای موردنظرش دست پیدا میکند. در زمینه بازیگری چقدر این امکان از طریق انتخاب نقش حاصل میشود؟
هر بازیگر مسئولیتی در قبال خودش دارد که بهلحاظ حرفهای انتخاب غلط نکند. معیارهایی برای تشخیص غلط و درست یک انتخاب وجود دارد و اولین آن فیلمنامه است. اینکه پیام فیلم متناسب با زمانه است و نیاز اجتماعی آن احساس میشود یا نه، از جمله دغدغههایی است که یک بازیگر میتواند داشته باشد.
در مقایسه با دهه 60 و 70 و نقشآفرینی در فیلمهایی همچون «مرگ یزدگرد»، «سرب»، «مادر»، «دلشدگان» و «سارا» چقدر در دو دهه اخیر پاسخ دادن به این دغدغهها از طرق انتخاب نقش میسر شده است؟
فیلمهایی را مثال زدید که به ذات خاصیت ماندگاری دارند و تاریخ مصرف ندارند. «مرگ یزدگرد» از مقطع تاریخی میگوید که در طول تاریخ تکرار شده و در آینده هم میتواند تکرار شود اما اینکه این نگاه، چگونه تحلیل شود و به زبانی بیان شود که با مخاطب ارتباط برقرار کند و آگاهی بدهد مهم است. این فیلم یک اتفاق تاریخی تکرار شونده را به نمایش میگذارد و هشدار میدهد که باز تکرار نشود. «دلشدگان» و «سرب» هم جنبه تاریخی دارند و مربوط به این مملکت و معضلات آن در برهه تاریخی خاص هستند. «دلشدگان» در قالب قصهای شنیدنی تلاش یک گروه موسیقی را برای حفظ گوشهها و ردیفهای آواز ایرانی روایت میکند تا توجه نسلهای بعدی را بهتلاش و انتخاب این افراد جلب کند. نمونه این نسل سلطان آواز، محمدرضا شجریان است نه صرفاً به خاطر حضور در این اثر که حساسیت و وسواس و احساس مسئولیتش از او شخصیتی ماندگار میسازد. با این نگاه «دلشدگان» فیلم ارزشمندی است و بهعنوان بازیگر حضور در آن باعث افتخار است. «سرب» راجع به مقطعی است که کشمکشهای سیاسی عجیب و غریبی وجود دارد و باید درباره آن صحبت و تحلیل ارائه شود. «مادر» تاریخی نیست اما از مهمترین واقعیت زندگی یعنی مرگ حرف میزند. آنقدر راجع به مرگ شیرین صحبت میکند که به باور تماشاگر مینشیند که مرگ هم بخشی از زندگی است و وقتی واقعیت آن را درک کنیم، به معرفتی میرسیم که پذیرش آن را شیرین میکند. جدا از اینکه همکاری با بیضایی، کیمیایی، مهرجویی و حاتمی فینفسه افتخار است؛ اینکه در شکلگیری فیلم ماندگاری سهیم باشی دلگرمکننده است.
اگر قرار باشد در «آقازاده» ردی از همین نگاه و دغدغه را پیدا کنیم به کجا میرسیم.
«آقازاده» یک اتفاق در سریالسازی است. شاید برای اولین بار هیچ خط قرمزی محدودیتی برای اثر نمایشی ایجاد نکرده است. حرفهایی که نمیشود در روزنامهها نوشت در این سریال مطرح شد. درددل مردم و آنچه در ذهن داشتند بیان شد. آنقدر درست به تجزیه و تحلیل مناسبات پشت پرده سیاسی و اقتصادی پرداخت که تماشاگر خودش را در سریال پیدا کرد. این دست مناسبات خشن است اما تیزهوشی و خلاقیت نویسنده و کارگردان بستری فراهم کرد که خشونت حرف اول را نزند. عشق در کمال لطافت در بستر اصلی قصه وجود داشت و در پناه آن ارتباطات خشن و پشت پرده اقتصادی، اختلاس و معضلات پیچیده معیشتی به شکل روشنی به چشم و گوش تماشاگر رسید. تماشاگر نفسی راحت کشید که بالاخره حرفم زده شد. اینکه حرف مخاطب در سریال مطرح شود برای من جذابیت زیادی دارد.
بله «آقازاده» در دیالوگهایش از مشکلات اقتصادی مردم گفت و به فساد در دستگاههای دولتی و مفسدین قوه قضائیه اشاره کرد اما از گزارشهای روزنامهای فراتر نرفت. همه این پشت پردههایی که گفتید اطلاعاتی است که مخاطب بواسطه دسترسی آزاد به اطلاعات در فضای مجازی با آن آشناست.
اما مردم پیچیدگیهای آن را نمیشناختند. بارها گفتهام که در تاکسی، مراکز خرید، گفتوگوهای تلفنی و... این مباحث از زبان مردم شنیده میشود اما نمیشود گفت حالا که مردم میدانند نباید چگونگی مناسبات پشت پرده مطرح شود. در فضای اجتماعی هم این حرفها گفته میشود! بله درست است اما در این فضا خیلی حرفها مطرح میشود که آن را بیاعتبار میکند یا گاهی اوقات به نوعی استفاده میشود که نمیتوان به آن اعتماد کرد. اینکه تمامی این مباحث بدرستی در یک اثر نمایشی ارائه و تجزیه و تحلیل شود، آگاهی دهنده است و برای مخاطب هم جذابیت بیشتری دارد.
یعنی شما معتقدید تجزیه و تحلیل شده، آن هم با بیان درست نمایشی!
درباره یک اثر نمایشی هیچ چیز را نمیشود با قاطعیت گفت. هر اثری مخالفان و موافقانی دارد اما با قاطعیت میتوان گفت هواداران این سریال بیشتر از مخالفانش بودند. خیلیها با آن ارتباط گرفتند و از تماشایش لذت بردند. بخشی از هنر، لذت بخشیدن به تماشاگر است. من معتقدم درصد بالایی از مردم لذت بردند و آگاهی گرفتند و اینها مؤلفههای کمی نیست، اهمیت زیادی دارد.
گفتوگوی بیشتر در این باره به حوزه نویسنده و کارگردان مرتبط میشود. راجع به نقش «حاج رضا» و پذیرش آن صحبت کنیم. این نقش شبیه اغلب نقشهای شما میل رفتن به سوی آرامش عرفانی دارد که نمونه درخشانش را در جلالالدین «مادر» و طاهر «دلشدگان» دیدیم و بعدتر در آثار مناسبتی مثل «اغماء»، «معصومیت از دست رفته»، «جراحت»، «سفر سبز»، «رهایم کن» و... تکرار همین احوال را میبینیم.
طبیعی است که تماشاگر «حاج رضا» را از بازیگری که شبیه این نقشها را از او دیده، بهتر قبول کند. همین که آقای عنقا علاقه داشت من این نقش را بازی کنم نشانگر آن است که نگاهی به کارهای گذشتهام داشته است. در مصاحبهای هم گفتند که حاج رضاهای زیادی در آثار نمایشی دیده شده اما حاج رضای «سفر سبز» تأثیرگذارتر بود. به همین دلیل حتی اصرار به استفاده از نام «حاج رضا» داشتند تا بهرهای از کاراکتر «سفر سبز» داشته باشد. اگرچه حاج رضای«آقازاده» محصول نوشته حامد عنقا و هدایتها و حمایتهای کارگردان است. حاج رضایی که اگر جنگ رفته با اعتقاد رفته و اگر کنار کشیده به خاطر همین اعتقاداتش است، یک جاهایی تشخیص داده فعال نباشد و صرفاً ناظر باشد و جاهایی صلاح دیده به ماجرا ورود کند. نمونه شبیه او در جامعه ما حضور دارند. گر چه تعداد آدمهایی از جنس بحری بیشتر است اما حاج رضاها هم هستند ولی تعدادشان بسیار کم است. کسانی را میشناسم که با قطع نخاع و آسیبهای بهجا مانده از جنگ گوشهای بیتوقع زندگی میکنند بدون اینکه نظری به برداشتهای مادی و قدرت داشته باشند. کامنتهای بسیاری بخصوص از نسل جوان دریافت کردم که حسرت حضور حاج رضاها را میخوردند. وقتی کاراکتری با این همه خصوصیات مثبت تبدیل به آرزو میشود معنیاش این است که یک چیزی میلنگد. این لنگیدن را تماشاگر بدرستی میفهمد. به اعتقاد من، حاج رضا تأثیری را که باید بگذارد در حد پرداخت کاراکتر به وسیله کارگردان و نویسنده گذاشت. در این تأثیر من هم سهم اندکی داشتم.
اما قبول دارید چند وجهی نیست، گاهی اغراقآمیز میشود و ممکن است واپسزدگی ایجاد کند.
میگویید حاج رضا چند وجهی نیست؟
بله و زیادی سفید است.
قبول ندارم که حاج رضا تک بعدی بوده باشد. کاراکترهایی هستند که قرار است خوب مطلق باشند برای اینکه بد مطلق هم تجزیه و تحلیل شود. این درست است که کسی سفید سفید نیست و کسی هم سیاه سیاه نیست. یک جا در حد اشاره از سوی بحری به حاج رضا خطاب میشود که تو هم همه جا بودی و خودت را کنار کشیدی، اگر جایی جلسه مهمی بود تو هم دعوت شدی و شرکت داشتی. ممکن است بگویید اینها که اشارهوار است اما همین اشارهها و همین که به ماجرای حسن ورود میکند و شهادت میدهد یعنی مسئولیت سرش میشود، پس میتواند خوب مطلق نباشد. در سیاهی هم شرکت میکند و نقش خودش را دارد. در ادامه پاسخ به سؤال شما باید بگویم بهلحاظ نمایشی اتفاق بدی نیست که کسی ظلمت را نشان بدهد و دیگری نور را. یک نفر ظلم را نشان دهد و کس دیگر عدالت را. چیستی و ماهیت نور و سیاهی باید در قالب کاراکترهای مختلف شناسانده شود.
اما همین وجه اعتراضی هم که اشاره میکنید فی نفسه ویژگی مثبتی است. اگرچه در جامعه ما این اعتراضها بیشتر از جانب کارگرزادهها بوده تا آقازادههایی از جنس حامد و پدرش. میخواهید بگویید این وجه اعتراضی شما را ترغیب به قبول نقش کرده؟
حاج رضا معترض است و در همان خلوتکده خودش هم پیوسته این ویژگی و ادب کردن را دارد. به حسن میگوید مگر بازپرس را شما تعیین میکنید! مگر بازپرسها به دهان شما نگاه میکنند! به جای اینکه نگران بنز ضدگلوله و تعداد محافظ تان باشید، بروید در خیابان و زندگی مردم را ببینید. این فرهنگ اعتراضی از جانب حاج رضا در طول فیلمنامه جاری است. مقصودم این است که حاج رضا به معنای عارفی که گوشه عزلت نشسته و کاری به مناسبات اجتماعی ندارد، روزی چند عدد بادام میخورد، سختی میکشد و.... عارف نیست اما اعتقاد عارفانه دارد، شبیه بسیاری از شخصیتهای صاحب اعتقادی که در ایران زندگی میکنند و عرفان پنهان و آشکار دارند.
پیش از این گفته بودید که فیلمهایی با این خصوصیات در انتخاب شما برای پذیرش نقش جایی ندارند؛ سیاسی، سفارشی و تجاری. «آقازاده» برخلاف این مانیفست شما در پذیرش نقش نیست؟
بهخاطر ندارم، چنین چیزی را با چنین صراحتی گفته باشم. برخی فیلمها تبلیغات یکطرفه صرف است، یعنی تبلیغات یک شخصیت یا نگاه است. اگر این نگاه تکیه بر مناسبت سیاسی باشد که همهگیر هم نیست طبیعی است که احتمال بدهم سفارشی است و صلاح بدانم در آن نباشم. درست است که بازیگر کارش بازیگری است و باید کارش را بکند، اما واقعیت این است که باید مترصد نگاه و قضاوت مردم هم باشد و به سؤال آنها پاسخ بدهد که داری چه چیز را به من القا میکنی؟ میخواهی از نگاهی غیرقابل دفاع حمایت کنی؟ یا این قضاوت را از آنها بپذیرد که بهعنوان یک بازیگر اگر در این جریان شرکت نمیکردی بهتر بود! از جانب من این دست رعایتها در انتخاب نقش وجود دارد.
قبل از صحبت راجع به اما و اگرهای بازیگری بگویید چطور شد که به بازیگری علاقهمند شدید؟
کلاس اول متوسطه بازیگری را شروع کردم. در دبیرستان حیات شیراز. دیدن بازی احمد سپاسدار، جمشید اسماعیلخانی، مجید افشاریان، قدرتالله پدیدار و حمید مظفری باعث شد به بازیگری تئاتر علاقهمند شوم. برای شروع هم به همانها مراجعه کردم و آنها دستم را گرفتند. در 14 سالگی نقش نوجوانی کوروش کبیر را بازی میکردم. سال ششم متوسطه تصمیم گرفتم کار نکنم و تکیهام بر ادامه تحصیل باشد. هرسال 10-11 تجدید میآوردم اما آن سال باید یکضرب قبول میشدم تا به دانشکده راه پیدا کنم. فهمیده بودم که بهترین روش برای ادامه مسیر، یادگیری آکادمیک است. مثل هرشهرستانی دیگری تشخیص دادم که اتفاقات اصلی در تهران میافتد. تصمیم گرفتم هر طور شده باید خودم را به عرصه آکادمیک شهری که اتفاقات هنری در آن جاری است برسانم. آن سال بدون تجدیدی و با معدل 15 و خردهای قبول شدم. اتفاق غریبی بود. تشویقهای مادرم خیلی مؤثر بود. اگر پیگیری او نبود موفق به گرفتن دیپلم هم نمیشدم. ما خانواده مرفهی نبودیم. حتی سر پرداخت شهریه مادرم با مسئولان فرهنگی چانهزنی میکرد تا 98 تومان را تبدیل به 8 تومان کند. با همین مرارتها وارد دانشکده شدم و با دکتر کوثر آشنا شدم. به لحاظ حرفهای هر چه دارم و ندارم از ایشان است.
آن روزها رؤیای ستاره شدن داشتید؟
اصلاً به این چیزها فکر نمیکردم. موقعی که در تهران تئاتر کار میکردم، تمام حسم این بود که من خوشبختم. من همان را میخواستم. «لورنزاچیو» و «اتللو» را که کار کردم فکر میکردم من دنبال همین بودم و از کار لذت میبردم. سال 54 در سریال ۱۳ قسمتی «شهر من شیراز» هم شهرت را مزه کردم و هم جلوی دوربین بودن را.
اساساً موافق ستارهسازی در سینما هستید؟
بهشرط این که ستاره را بهزور و تعارف تحمیل نکنند. استار به وسیله و انتخاب مردم ساخته میشود. مردم تشخیص میدهند چهکسی ستاره است و چهکسی نیست. هیچکس تصمیم نگرفت که شهاب حسینی و نوید محمدزاده را ستاره کند. آنقدر خوب رشد کردند و هنرشان را ارائه دادند که ستاره شدند. چه بخواهند و چه نخواهند اینها ستاره هستند. ستارههایی که در بازیگری تأثیرگذار هستند. فقط به تیپ و قیافه نیست. گو اینکه هر دو آنها ماشاءالله زیبا هم هستند. اما کسی راجع به چهرهشان تبلیغ و صحبت نکرد. هرجا حرف از شهاب حسینی و نوید محمدزاده بود حرف بازیشان بود. هنر بازیگریشان از آنها ستاره ساخت. بدیهی است که آنها در فروش و انتقال مفاهیم نهفته در فیلم و... تأثیر دارند. اصلاً مخالف ستارهسازی نیستم و حمایت هم میکنم.
یعنی شما بر این باور هستید که بازیگران مؤلفه تعیینکننده در فروش فیلم هستند؟
فیلم باید فیلم قابل دفاعی باشد تا ستاره هم سهم خودش را داشته باشد. یک فیلم بد را 10 ستاره هم نمیتوانند نجات دهند. فیلمی که فیلمنامه و کارگردان و بازیگران خوب دارد مطمئناً ستارههایش سهم خوبی در فروش آن خواهد داشت. فیلمی بدون این پارامترها با یک ستاره که چه عرض کنم، هشت خورشید هم نجاتش نمیدهد.
با این نگاه حتماً دستمزدهای کلان بازیگری را هم تأیید میکنید.
چه دستمزد کلانی خانم! کی گفته دستمزد کلان. تصور کنید یک نفر برای سریالی 3 میلیارد بگیرد. حساب کنید قبل از این سریال چند ماه و چند سال بیکار بوده است. نه این که فیلم و سریالی پیشنهاد نشده باشد او نخواسته هر پیشنهادی را قبول کند. بعد از این سریال هم ممکن است یک سال بیکاری بکشد. حالا دستمزدی که گرفته را تقسیم بر تعداد ماههای بیکاری کنید، رقم عجیب و غریبی نمیشود. باید نگرانی نسبت به آینده را هم به این دغدغهها اضافه کرد. 45 سالگی را که رد کنی دیگر از دستمزدهای خوب خبری نیست. خیلی از بازیگران برای حمایت از تهیهکننده دستمزدهای کم دریافت کردهاند اما در آخر بازنده کسی است که دستمزد کمتری گرفته است.
این روزها که ستارههای سینما بیکار نمیمانند. همین امسال با وجود شیوع کرونا خیلیهایشان با ترافیک کاری مواجه بودند. مسأله و مشکلی که وجود دارد بالا رفتن سرمایه تولید فیلم است که ناعادلانه تقسیم میشود و بیشترین سهم به بازیگران میرسد.
ربطی ندارد. حرفی که میخواهم بزنم مقایسه درست و جامعی نیست اما شاید بهتر منظور من را برساند. خیلیها وارد تجارت میشوند اما آنهایی که هوش اقتصادی دارند و درست عمل میکنند برنده این میدان هستند و تاجرهای موفقی میشوند. این تقصیر آدم باهوش نیست. تقصیر آدم کمهوش و کمحواس است. آدم باهوش میداند چه انتخابی درست است.
در کارگاههای بازیگریتان چقدر راجع به این مباحث صحبت میکنید. مثلاً بهجز تکنیکهای بازیگری درباره ظرفیت ستاره شدن هم صحبت میکنید؟
بله، تا آنجایی که گوشی برای شنیدن و هوشی برای فهمیدن باشد. همیشه گفتهام که همه چیز را از همین زیرزمین (کارگاه آموزشی) تجربه کنید. سختی حرفه و این سرما و گرما را تحمل نکنید بلکه از آن لذت ببرید. آمادگی پیدا کنید برای بازی در چله زمستان و سرمای ده درجه زیر صفر کویر اطراف یزد و کاشان، یا تجربهای باشد برای گرمای بالای 50 درجه آبادان. بنابراین از اینکه با فعالیت بدنی خیس عرق میشوید گلایه نکنید، باید کنار بیایید و اصلاً لذت ببرید. چند سال پیش به یکی از هنرجوهایم گفتم تو بازیگر خوبی میشوی اما الان نه! 10 سال دیگر. خودش میگفت آن شب سرم را به دستم گرفته بودم که چطور این 10 سال را تحمل کنم. روزی که کاندیدای سیمرغ شد دقیقاً 30 سالش بود. خیلی هم خوش درخشید. تحمل و صبوری کرد البته نه به این معنا که 10 سال کار نکند بلکه دست از تلاش برنداشت. باید فیلم ببینید، خودتان را به تئاتر نزدیک کنید حتی اگر هدفتان سینما باشد. در تئاتر است که بازیگر استخوان میترکاند، معضلات بیان و بدن و خلاقیت را عملاً مشاهده و تجربه میکند. هروقت هم بازیگر مطرحی شدید فکر نکنید کار تمام شده تازه از این به بعد مسئولیتتان سنگین میشود و باید بیشتر مراقبت کنید. باید بهروز باشید و هیچ وقت تصور نکنید که به قله رسیدهاید. هر چقدر شناختهتر شدید باز باید باور کنید در دامنه کوه هستید. هنوز تپههای دیگری مانده که به کوه و قله برسید.
عموماً چقدر پیشبینیتان راجع به آینده بازیگری درست است؟ مثلاً راجع به ترانه علیدوستی فکر میکردید چنین بازیگر درخشانی شود؟
دقیقاً فکر میکردم. دو سه باری اتفاق افتاده که در اتودهای بداهه و گروهی سر کلاس متوجه شدهام. مثلاً از میان سه نفر، یکی کارش درست است و دو نفر دیگر کمکی نمیکنند و انرژی او را هم میگیرند. در این مواقع خودم وارد شدم تا جایی که عقلم رسیده و توانم یاری کرده تلاش کردم به سمت و سوی درستتری هدایت شود. در صورت نیاز گاهی با بچهها همراهی میکنم اما این که مثل یک پارتنر کنارشان قرار بگیرم به ندرت پیش میآید. یکی از این آدمها ترانه علیدوستی است و دیگری بیتا بادران.
یک بازیگر این توانایی را دارد که تشخیص دهد آدمها کجا خودشان هستند و کجا نقش بازی میکنند.
بله. این توان را مطمئنم که دارم.
برخی می گویند ما جامعه ایران خیلی نقش بازی میکنیم؟
اوه. تا دلتان بخواهد. علاوه بر اینکه همه داریم برای هم بازی میکنیم برخی وقتها به شکل جدی همدیگر را فریب میدهیم. قصد توهین ندارم و امیدوارم برداشت بدی از حرفهایم نشود اما فکر میکنم بس که اختلاس و دزدیهای کلان دیدهایم این سوءتفاهم پیش آمده که میتوانیم دست در جیب هم بکنیم.
چندی پیش بازار حرف و حدیثها راجع به سوءاستفاده مالی و اخلاقی از علاقهمندان بازیگری گرم شد. چطور میشود راجع به این مسائل صحبت کرد که از یک سو ذهنیت منفی نسبت به اهالی سینما ایجاد نشود و خانوادهها تصور نکنند که فضای سینما آلوده است و هم در عین حال هشداری باشد برای آنهایی که خامدستانه و خیالپردازانه در سودای ستاره شدن هستند؟
در یک کلام میگویم غیر از درصد بسیار اندکی، فضای بازیگری سینما از دیگر فضاهایی که در جامعه هست بسیار سالمتر است.
یادداشت
نام پرافتخار
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
در دهه شصت، سالهایی که ورود بازیگران جوان و خوشچهره به سینما و تلویزیون اگر ممنوع نبود، محدود بود، بسیاری از بازیگران میانسال پیش از پیروزی انقلاب نقشهای اصلی فیلمها و سریالها را بازی میکردند. تعداد جوان اولها کم بود. فرامرز قریبیان و بیژن امکانیان جوان اول اغلب تولیدات سینمای ایران بودند. اکبر زنجانپور، داوود رشیدی، عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی و... بازیگران مرد پرکار آن روزها بودند. در دهه شصت، تلویزیون رسانهای پرمخاطب بود، امین تارخ که سابقه تئاتری داشت و با «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی به سینما آمده بود، چهرهای موجه و البته جذاب بود. موجه از این جهت که سیما و نامش تداعی کننده گذشته نبود و سابقه و کارنامهاش وجهی فرهنگی داشت. او با دو سریال تاریخی آن سالها که پربیننده هم بودند، خیلی زود به شهرت و محبوبیت رسید. نقش شیخ حسن جوری در «سربداران» (محمدعلی نجفی) و ابن سینا در «ابوعلی سینا» (کیهان رهگذار) او را به ستاره تبدیل کرد. پس از آن روزهای پرکاری در سینما شروع شد. تارخ، انتخابهایی درست داشت و با کارگردانهای شاخص آن سالها همکاری کرد. بهعنوان بازیگر حرفهای، طیفهای مختلفی از نقشها را تجربه کرد. از جلال، روشنفکر آرام «مادر» تا خلیل سهرابی پدر آشفته «پرنده کوچک خوشبختی». از دانیال در «سرب» تا حسام در «سارا»، دنیایی فاصله بود و تارخ در همه این فیلمها، بازی استاندارد داشت. صدای خوب، لحنی مناسب و دریافتی درست از نقشها و فضای کارها باعث میشد تارخ بازیگری با کمترین نقطه ضعف در کارنامه باشد. نام او در دهه شصت و هفتاد، میتوانست نشان دهنده کیفیت یک فیلم باشد، با ظهور ستارههای جوان در اواخر دهه هفتاد و تغییر فضای فیلمها در دهه هشتاد، طبیعی بود که تارخ هم کم کارتر شود. اما همه کارنامه تارخ به بازیهایش در سینما محدود نمیشود، او چند شاه نقش در تلویزیون دارد که شاید کمتر دربارهاش صحبت شده است. بازی در نقش حاج رضا در سریال «سفر سبز» (محمدحسین لطیفی) نقطه عطفی برای تارخ بود. بازی در نقش مردی معتقد و سنتی، اما با اجرایی تازه، این تیپ را به شخصیتی تبدیل کرد که نوع سلوک و شیوه زندگیش برای تماشاگر قابل باور و دوست داشتنی است. در «معصومیت از دست رفته» (داوود میرباقری) شوذب نقشی پیچیده و جذاب بود. مردی که از ایمان و اعتقاد میگذرد و دل به دنیا میسپارد، تارخ این دگرگونی و تحول را طوری نمایش میدهد که باور پذیر است. یکی از بهترین نقش آفرینیهای او با نقش بزرگ در مجموعه «جراحت» (محمدمهدی عسگرپور) رقم خورد. این مجموعه پربیننده نام تارخ را دوباره بر سر زبان انداخت. سکانس درگیری بزرگ و اسماعیل (علی عمرانی) و رودررویی دو برادر از فصلهای دیدنی این مجموعه است. امین تارخ در همه این سالها که نسلی از بازیگران را آموزش داده و این، بخشی مهم از کارنامه حرفهای اوست، ارتباطش را با دنیای بازیگری قطع نکرده است. در تلویزیون بیش از سینما مقابل دوربین بوده، اما همان استاندارد و کیفیت را میتوان در کارش دید. بدون این که گذشت زمان و بالا رفتن سن، خدشهای به این کیفیت وارد کرده باشد. حفظ این اعتبار و جایگاه، کاری سترگ بوده که از هر بازیگری برنمیآید.
بعد از گفت وگوی تلفنی با جانسون انجام شد
رایزنی برجامی بایدن با مکرون
گروه سیاسی/ رئیس جمهور جدید امریکا چند روز بعد از استقرار در کاخ سفید، در حال رایزنی برای آنچه بازگشت اعتبار امریکا خوانده میشود است. جو بایدن حالا با میراثی از سلف خود دونالد ترامپ روبهروست که با اتخاد سیاست «اول امریکا» به گفته بسیاری از کارشناسان اعتبار و جایگاه ایالات متحده را دستخوش تغییرات اساسی کرده بود. همین سیاستها بود که اکثر رهبران جهان را امیدوار به پایان دوره ترامپیسم و تغییر قدرت در کاخ سفید کرده بود. بایدن اگر چه راه درازی برای جبران مافات میراث ترامپ و زدودن آفات یکجانبهگرایی او دارد، اما از اولین روزها با دستوراتی که صادر کرده و رایزنیهایی که در پیش گرفته، این مهم را آغاز کرده است. موضوع توافق هستهای با ایران همچنان که یکی از موارد محل چالش در دولت ترامپ با اروپا بود، حالا به یکی از موضوعات مهم رایزنیهای بایدن هم تبدیل شده است. تلاشهای ترامپ در قالب سیاست فشار حداکثری اگر چه آسیبهایی را متوجه ایران بخصوص در حوزه اقتصادی کرد اما در نهایت منجر به دستاوردی برای جمهوریخواهان تندرو به رهبری ترامپ و معدود کشورهای همپیمان او نشد. بایدن پیش از انتخابات از رویکرد «تعهد در برابر تعهد» در مقابل ایران و برجام سخن گفته بود و در نقطه مقابل مقامات کشورمان همواره تأکید کردهاند که از بازگشت امریکا به برجام استقبال میکنند اگر چه عجلهای هم برای این منظور ندارند. اما شاه بیت موضع و در حقیقت خواست تهران رفع تحریم هاست.
در روزهای گذشته و از زمان شروع به کار بایدن، نشانههای جدی مبنی بر آنکه کاخ سفید نگاه کاملاً متفاوتی نسبت به دوره ترامپ در قبال ایران اتخاذ خواهد کرد دیده شده است. از انتخاب چهرههای حامی برجام و حتی مرتبط با گفتوگوهای هستهای همچون آنتونی بلینکن، وندی شرمن، جیک سالیوان و ویلیام برنز برای سیاست خارجی گرفته تا احتمال انتخاب رابرت مالی به عنوان چهره دیگر حامی برجام به عنوان نماینده ویژه امریکا در امور ایران و البته دستور اخیر بایدن مبنی بر بررسی تأثیر تحریمها بر مبارزه با کرونا که شامل ایران هم میشود همه و همه از جمله این نشانههایی است که به گفته کارشناسان و تحلیلگران حکایت از آن دارد که «کشتیبان را سیاستی دیگر آمده است.»
در همین چارچوب برجام یکی از محورهای مهم و اصلی گفتوگوهای اولیه بایدن با سران برخی کشورهای اروپایی در چند روز گذشته بوده است. او یکشنبه شب به وقت ایران با رئیس جمهور فرانسه گفتوگوی تلفنی داشت. به گزارش ایرنا به نقل از رویترز، جو بایدن رئیس جمهوری امریکا و امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه درباره تقویت روابط فرا آتلانتیک از طریق ناتو و مشارکت ایالات متحده با اتحادیه اروپا و همکاری درباره برنامه هستهای ایران گفتوگو کردند. در بیانیه کاخ سفید در همین باره آمده است که بایدن بر تعهد خود برای تقویت روابط براساس پیمان ترنس آتلانتیک از طریق ناتو و مشارکت ایالات متحده با اتحادیه اروپا تأکید کرد.
رئیسان جمهور امریکا و فرانسه همچنین در مورد نیاز به هماهنگی نزدیک از طریق سازمانهای چند جانبه در مقابله با چالشهای مشترک مانند تغییر آب و هوا، بیماری کووید ۱۹ و بهبود اقتصاد جهانی توافق کردند. براساس گزارش کاخ الیزه، مکرون و بایدن همچنین امیدوارند که بازگشت ایالات متحده به توافقنامه پاریس مرحله جدیدی از اقدامات را بگشاید تا جامعه بینالمللی به تعهدات خود عمل کند. آنها علاوه براین به همگرایی و تمایل خود برای همکاری با یکدیگر در مورد صلح و ثبات در خاورمیانه بویژه در مورد مسأله هستهای ایران و وضعیت لبنان اشاره کردند.
بایدن پیش از این با بوریس جانسون نخستوزیر انگلیس هم به صورت تلفنی رایزنی کرده بود و براساس بیانیه کاخ سفید، رئیسجمهوری امریکا و نخستوزیر انگلیس طی گفتوگوی تلفنیشان بر لزوم هماهنگی دو طرف در برخی اولویتهای سیاست خارجی از جمله چین، ایران و روسیه رایزنی کردند. فهرست موارد موضوع بحث میان بایدن با مکرون و جانسون از جمله مهمترین موضوعاتی است که در قالب سیاست یکجانبهگرایی دونالد ترامپ منجر به ایجاد شکاف اساسی بین امریکا و اروپا شده بود.
با این همه نزدیکی اروپا و امریکا همچنانکه میتواند در حکم بازگشت به مسیر توافق هستهای و اجرای برجام و در نهایت برخورداری ایران از مزایای توافق هستهای شود، از سوی دیگر ممکن است محل نگرانی هم باشد. همان نکتهای که برخی کارشناسان در تحلیلهای خود یادآوری کردهاند که بایدن با اتخاذ سیاست همکاری با اروپا میتواند نسبت به ترامپ قدرت بیشتری برای اجماعسازی علیه تهران هم داشته باشد. بر همین اساس است که گفته میشود طرف ایران هم در مواضع خود باید نسبت به چنین واقعیتهایی اشراف داشته باشد. چنانکه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان هم در بخشی از گفتوگوی خود با روزنامه اطلاعات بر همین موضوع انگشت گذاشت و احتمال همکاری اروپا و امریکا و قدرت اجماعسازی بایدن را انکار نکرد. او گفت: «اگر بخواهید اینگونه تلقی کنید که آیا نزدیک شدن بایدن و اروپا به نفع جمهوری اسلامی است، معلوم نیست اینگونه باشد. اگر درست بازی نکنیم ممکن است بتوانند اتحادی ایجاد کنند که در زمان ترامپ نبود و شکافی ایجاد شده بود. جمهوری اسلامی باید تلاش کند پل عبور از این شکاف نشود و این کاملاً شدنی است و بستگی به نوع کنشگری ما دارد.» ظریف پیش از این در مقالهای برای «فارین افرز» هم تأکید کرده بود که پنجره «فرصت» برای دولت بایدن تا ابد باز نخواهد بود. به نظر میرسد روی دیگر این هشدار، تأکید بر این مهم است که شرایط فعلی برای دولت بایدن و البته برای ایران در حکم یک فرصت است. همان محور مهمی که ژنرال مک کنزی فرمانده مرکز فرماندهی نیروهای امریکایی در منطقه (سنتکام) دیروز تأکید کرد: «روابط تهران- واشنگتن در دوران فرصت قرار دارد.»
تأکید و برجستهسازی این فرصت ناظر بر تحولاتی است که مخالفان برجام هم همزمان با برجسته شدن نشانههای احیا و تقویت برجام تحرکات خود را آغاز کردهاند. چنانکه دیروز یک پایگاه اطلاعاتی صهیونیستی در گزارشی مطرح کرد که یکی از اهداف سفر نخستوزیر رژیم صهیونیستی به کشورهای بحرین و امارات متحده عربی، فعال کردن «جبههای متحد» در برابر ایران است. نتانیاهو روز یکشنبه هم در کابینه خود گفته بود که با بایدن برای مقابله با چالشهای مشترک که در رأس آنها تهدید ایران قرار دارد همکاری خواهد کرد. همزمان معدود کشورهای عربی منطقه به رهبری عربستان هم که با نگرانی تحولات آینده منطقه و برجام را دنبال میکنند، مدعی حضور نمایندهای در گفتوگوهای احتمالی ناظر بر برجام هستند. با همه اینها آنچه در حال حاضر مشخص است آنکه به نظر میرسد ایران، اروپا و دولت جدید امریکا اذعان دارند که شرایط فعلی بهترین فرصت برای احیای برجام به عنوان الگویی مناسب برای حل اختلافات از طریق گفتوگو است. واقعیت یکجانبهگرایی ترامپ گویا این روزها تجربهای عبرتآمیز شده برای فرصت دوباره به چند جانبهگرایی که توافق هستهای یکی از نمادهای اصلی آن بوده است.
در روزهای گذشته و از زمان شروع به کار بایدن، نشانههای جدی مبنی بر آنکه کاخ سفید نگاه کاملاً متفاوتی نسبت به دوره ترامپ در قبال ایران اتخاذ خواهد کرد دیده شده است. از انتخاب چهرههای حامی برجام و حتی مرتبط با گفتوگوهای هستهای همچون آنتونی بلینکن، وندی شرمن، جیک سالیوان و ویلیام برنز برای سیاست خارجی گرفته تا احتمال انتخاب رابرت مالی به عنوان چهره دیگر حامی برجام به عنوان نماینده ویژه امریکا در امور ایران و البته دستور اخیر بایدن مبنی بر بررسی تأثیر تحریمها بر مبارزه با کرونا که شامل ایران هم میشود همه و همه از جمله این نشانههایی است که به گفته کارشناسان و تحلیلگران حکایت از آن دارد که «کشتیبان را سیاستی دیگر آمده است.»
در همین چارچوب برجام یکی از محورهای مهم و اصلی گفتوگوهای اولیه بایدن با سران برخی کشورهای اروپایی در چند روز گذشته بوده است. او یکشنبه شب به وقت ایران با رئیس جمهور فرانسه گفتوگوی تلفنی داشت. به گزارش ایرنا به نقل از رویترز، جو بایدن رئیس جمهوری امریکا و امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه درباره تقویت روابط فرا آتلانتیک از طریق ناتو و مشارکت ایالات متحده با اتحادیه اروپا و همکاری درباره برنامه هستهای ایران گفتوگو کردند. در بیانیه کاخ سفید در همین باره آمده است که بایدن بر تعهد خود برای تقویت روابط براساس پیمان ترنس آتلانتیک از طریق ناتو و مشارکت ایالات متحده با اتحادیه اروپا تأکید کرد.
رئیسان جمهور امریکا و فرانسه همچنین در مورد نیاز به هماهنگی نزدیک از طریق سازمانهای چند جانبه در مقابله با چالشهای مشترک مانند تغییر آب و هوا، بیماری کووید ۱۹ و بهبود اقتصاد جهانی توافق کردند. براساس گزارش کاخ الیزه، مکرون و بایدن همچنین امیدوارند که بازگشت ایالات متحده به توافقنامه پاریس مرحله جدیدی از اقدامات را بگشاید تا جامعه بینالمللی به تعهدات خود عمل کند. آنها علاوه براین به همگرایی و تمایل خود برای همکاری با یکدیگر در مورد صلح و ثبات در خاورمیانه بویژه در مورد مسأله هستهای ایران و وضعیت لبنان اشاره کردند.
بایدن پیش از این با بوریس جانسون نخستوزیر انگلیس هم به صورت تلفنی رایزنی کرده بود و براساس بیانیه کاخ سفید، رئیسجمهوری امریکا و نخستوزیر انگلیس طی گفتوگوی تلفنیشان بر لزوم هماهنگی دو طرف در برخی اولویتهای سیاست خارجی از جمله چین، ایران و روسیه رایزنی کردند. فهرست موارد موضوع بحث میان بایدن با مکرون و جانسون از جمله مهمترین موضوعاتی است که در قالب سیاست یکجانبهگرایی دونالد ترامپ منجر به ایجاد شکاف اساسی بین امریکا و اروپا شده بود.
با این همه نزدیکی اروپا و امریکا همچنانکه میتواند در حکم بازگشت به مسیر توافق هستهای و اجرای برجام و در نهایت برخورداری ایران از مزایای توافق هستهای شود، از سوی دیگر ممکن است محل نگرانی هم باشد. همان نکتهای که برخی کارشناسان در تحلیلهای خود یادآوری کردهاند که بایدن با اتخاذ سیاست همکاری با اروپا میتواند نسبت به ترامپ قدرت بیشتری برای اجماعسازی علیه تهران هم داشته باشد. بر همین اساس است که گفته میشود طرف ایران هم در مواضع خود باید نسبت به چنین واقعیتهایی اشراف داشته باشد. چنانکه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان هم در بخشی از گفتوگوی خود با روزنامه اطلاعات بر همین موضوع انگشت گذاشت و احتمال همکاری اروپا و امریکا و قدرت اجماعسازی بایدن را انکار نکرد. او گفت: «اگر بخواهید اینگونه تلقی کنید که آیا نزدیک شدن بایدن و اروپا به نفع جمهوری اسلامی است، معلوم نیست اینگونه باشد. اگر درست بازی نکنیم ممکن است بتوانند اتحادی ایجاد کنند که در زمان ترامپ نبود و شکافی ایجاد شده بود. جمهوری اسلامی باید تلاش کند پل عبور از این شکاف نشود و این کاملاً شدنی است و بستگی به نوع کنشگری ما دارد.» ظریف پیش از این در مقالهای برای «فارین افرز» هم تأکید کرده بود که پنجره «فرصت» برای دولت بایدن تا ابد باز نخواهد بود. به نظر میرسد روی دیگر این هشدار، تأکید بر این مهم است که شرایط فعلی برای دولت بایدن و البته برای ایران در حکم یک فرصت است. همان محور مهمی که ژنرال مک کنزی فرمانده مرکز فرماندهی نیروهای امریکایی در منطقه (سنتکام) دیروز تأکید کرد: «روابط تهران- واشنگتن در دوران فرصت قرار دارد.»
تأکید و برجستهسازی این فرصت ناظر بر تحولاتی است که مخالفان برجام هم همزمان با برجسته شدن نشانههای احیا و تقویت برجام تحرکات خود را آغاز کردهاند. چنانکه دیروز یک پایگاه اطلاعاتی صهیونیستی در گزارشی مطرح کرد که یکی از اهداف سفر نخستوزیر رژیم صهیونیستی به کشورهای بحرین و امارات متحده عربی، فعال کردن «جبههای متحد» در برابر ایران است. نتانیاهو روز یکشنبه هم در کابینه خود گفته بود که با بایدن برای مقابله با چالشهای مشترک که در رأس آنها تهدید ایران قرار دارد همکاری خواهد کرد. همزمان معدود کشورهای عربی منطقه به رهبری عربستان هم که با نگرانی تحولات آینده منطقه و برجام را دنبال میکنند، مدعی حضور نمایندهای در گفتوگوهای احتمالی ناظر بر برجام هستند. با همه اینها آنچه در حال حاضر مشخص است آنکه به نظر میرسد ایران، اروپا و دولت جدید امریکا اذعان دارند که شرایط فعلی بهترین فرصت برای احیای برجام به عنوان الگویی مناسب برای حل اختلافات از طریق گفتوگو است. واقعیت یکجانبهگرایی ترامپ گویا این روزها تجربهای عبرتآمیز شده برای فرصت دوباره به چند جانبهگرایی که توافق هستهای یکی از نمادهای اصلی آن بوده است.
وزیر نفت در پاسخ به «ایران» از شروط جدید صنعت نفت برای حضور شرکتهای خارجی خبر میدهد
شراکت با ایرانیها، شرط جدید وزارت نفت برای خارجیها
عطیه لباف
خبرنگار
تابستان 1397 بود که وزیر نفت اعلام کرد: «شرکت فرانسوی توتال به خاطر تحریمهای امریکا به صورت رسمی از قرارداد توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی خارج شد.» پس از آن هم، با اوجگیری تحریمها، غولهای نفتی جهان نیز از علاقه خود به حضور در این صنعت خودداری کردند و دیگر قراردادی به صورت رسمی با هیچ شرکت خارجی امضا نشد. حالا با آمدن جو بایدن به کاخ سفید و احتمال کنار رفتن تحریمها، این امیدواری در شرکتهای خارجی شکل گرفته که اگر گشایشی ایجاد شد، مجدداً سرمایهگذاری در این صنعت جذاب ایران را دنبال کنند و مذاکرات را از سر بگیرند؛ اما این بار دیگر قراردادی براساس مدل جدید قراردادهای نفتی امضا نمیشود و وزیر نفت میگوید که حالا ایران شرایطی متفاوت از قبل از تحریمها دارد.
بیژن زنگنه در پاسخ به این سؤال «ایران» که اگر تحریمها در ماههای آینده و پیش از اتمام دوره وزارت شما سست شود، آیا بازهم از خارجیها دعوت میکنید که به ایران بیایند و در صنعت نفت سرمایه گذاری کنند، عنوان میکند: «آنها همیشه دعوت بودهاند که بیایند و مشکلی با حضور شرکتهای توانمند خارجی در صنعت نفت نداریم.»
وزیر نفت در خصوص شرایط ایران برای همکاری با شرکتهای خارجی ادامه میدهد: «این شروط برای جاهای مختلف فرق دارد و حسب مورد انتخاب میکنیم که با چه شرکتی چه نوع قراردادی باید اجرایی شود. این بار نوع قراردادهای ما با قراردادهای قبلی فرق دارد.»
زنگنه در مورد تفاوت اصلی قراردادهای آینده نفت با شرکتهای خارجی با مدل جدید قراردادهای نفتی نیز توضیح میدهد: «شرایط ما و قدرت و توانمندی ما فرق کرده است. این بار روی شراکت با ایرانیها کار میشود.»
به نظر میرسد که «شراکت با ایرانیها» با توجه به تقویت شرکتهای داخلی اصلی است که به قراردادهای نفتی پس از این دوره تحریمها اضافه خواهد شد و به شرکتهای ایرانی موقعیت ممتازتری داده میشود، هرچند که در قراردادهای دوره برجام حضور ایرانیها و خرید تجهیزات از شرکتهای ایرانی یک اصل بود اما قرار است این بار جدی تر به آن پرداخته شود. حالا چه در دولت دوازدهم باشد و چه در دولت سیزدهم و زمانی که بیژن زنگنه دیگر وزیر نیست.
زنگنه همچنین در جمع شرکتهای بخش خصوصی اشارهای به این مسأله کرد و گفت که اگر این بار خارجیها بیایند، ما کاری را که باور داریم انجام میدهیم و آن هم ایجاد توانمندی داخلی است، یعنی تأمین نیازهایمان باید همراه با توانمندسازی داخلیها باشد و به آنها ابلاغ میکنیم که اصل توانمندی است. اگر لازم بود این شرکتها بیایند و آنها هم علاقهمند بودند و خواستند که بیایند، این به نفع ماست اما شرطمان هم انتقال تکنولوژی و شراکت با ایرانیهاست.
چند اصل در قراردادهای آینده نفت
غلامرضا منوچهری، یکی از کسانی است که در زمان مذاکرات نفتی دوره برجام نقش تعیین کنندهای داشت. از او درمورد الزامات و نیاز قراردادهای آینده نفت و بخشهایی که باید در این مدل معروف به آی پی سی اعمال شود، پرسیدیم.
منوچهری به «ایران» گفت: «برای ما ریکاوری میدان و افزایش ضریب بازیافت مخازن خیلی مهم است، همینطور موضوع تأمین مالی و سهم داخل شرکتهای ایرانی اهمیت دارد؛ باید شرکای ایرانی در قراردادها به صورت جدیتر دیده شوند و یکی از اولویتهای ما باید میزان توجه شرکتهای خارجی به مسأله ضریب بازیافت باشد.»
خبرنگار
تابستان 1397 بود که وزیر نفت اعلام کرد: «شرکت فرانسوی توتال به خاطر تحریمهای امریکا به صورت رسمی از قرارداد توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی خارج شد.» پس از آن هم، با اوجگیری تحریمها، غولهای نفتی جهان نیز از علاقه خود به حضور در این صنعت خودداری کردند و دیگر قراردادی به صورت رسمی با هیچ شرکت خارجی امضا نشد. حالا با آمدن جو بایدن به کاخ سفید و احتمال کنار رفتن تحریمها، این امیدواری در شرکتهای خارجی شکل گرفته که اگر گشایشی ایجاد شد، مجدداً سرمایهگذاری در این صنعت جذاب ایران را دنبال کنند و مذاکرات را از سر بگیرند؛ اما این بار دیگر قراردادی براساس مدل جدید قراردادهای نفتی امضا نمیشود و وزیر نفت میگوید که حالا ایران شرایطی متفاوت از قبل از تحریمها دارد.
بیژن زنگنه در پاسخ به این سؤال «ایران» که اگر تحریمها در ماههای آینده و پیش از اتمام دوره وزارت شما سست شود، آیا بازهم از خارجیها دعوت میکنید که به ایران بیایند و در صنعت نفت سرمایه گذاری کنند، عنوان میکند: «آنها همیشه دعوت بودهاند که بیایند و مشکلی با حضور شرکتهای توانمند خارجی در صنعت نفت نداریم.»
وزیر نفت در خصوص شرایط ایران برای همکاری با شرکتهای خارجی ادامه میدهد: «این شروط برای جاهای مختلف فرق دارد و حسب مورد انتخاب میکنیم که با چه شرکتی چه نوع قراردادی باید اجرایی شود. این بار نوع قراردادهای ما با قراردادهای قبلی فرق دارد.»
زنگنه در مورد تفاوت اصلی قراردادهای آینده نفت با شرکتهای خارجی با مدل جدید قراردادهای نفتی نیز توضیح میدهد: «شرایط ما و قدرت و توانمندی ما فرق کرده است. این بار روی شراکت با ایرانیها کار میشود.»
به نظر میرسد که «شراکت با ایرانیها» با توجه به تقویت شرکتهای داخلی اصلی است که به قراردادهای نفتی پس از این دوره تحریمها اضافه خواهد شد و به شرکتهای ایرانی موقعیت ممتازتری داده میشود، هرچند که در قراردادهای دوره برجام حضور ایرانیها و خرید تجهیزات از شرکتهای ایرانی یک اصل بود اما قرار است این بار جدی تر به آن پرداخته شود. حالا چه در دولت دوازدهم باشد و چه در دولت سیزدهم و زمانی که بیژن زنگنه دیگر وزیر نیست.
زنگنه همچنین در جمع شرکتهای بخش خصوصی اشارهای به این مسأله کرد و گفت که اگر این بار خارجیها بیایند، ما کاری را که باور داریم انجام میدهیم و آن هم ایجاد توانمندی داخلی است، یعنی تأمین نیازهایمان باید همراه با توانمندسازی داخلیها باشد و به آنها ابلاغ میکنیم که اصل توانمندی است. اگر لازم بود این شرکتها بیایند و آنها هم علاقهمند بودند و خواستند که بیایند، این به نفع ماست اما شرطمان هم انتقال تکنولوژی و شراکت با ایرانیهاست.
چند اصل در قراردادهای آینده نفت
غلامرضا منوچهری، یکی از کسانی است که در زمان مذاکرات نفتی دوره برجام نقش تعیین کنندهای داشت. از او درمورد الزامات و نیاز قراردادهای آینده نفت و بخشهایی که باید در این مدل معروف به آی پی سی اعمال شود، پرسیدیم.
منوچهری به «ایران» گفت: «برای ما ریکاوری میدان و افزایش ضریب بازیافت مخازن خیلی مهم است، همینطور موضوع تأمین مالی و سهم داخل شرکتهای ایرانی اهمیت دارد؛ باید شرکای ایرانی در قراردادها به صورت جدیتر دیده شوند و یکی از اولویتهای ما باید میزان توجه شرکتهای خارجی به مسأله ضریب بازیافت باشد.»
کودک آزاری به خاطر تفریح و سرگرمی
انتشار تصاویر آزار یک کودک از سوی عمویش در فضای مجازی منجر به دستگیری این مرد شد
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، روز یکشنبه تصویری در فضای مجازی منتشر شد که در آن مردی جوان با انداختن یک رشته دور گردن پسربچهای 3 ساله وی را به حالت حلق آویز از زمین بلند کرده و در حالی که کودک گریه میکرد و درد میکشید وی در حال خندیدن بود.
انتشار این تصاویر در فضای مجازی، موجی از اعتراضات را از سوی کاربران بهدنبال داشت. از اینرو بلافاصله کارشناسان پلیس فتا وارد عمل شدند و با شناسایی عوامل این کودک آزاری که در شهر ملایر رخ داده بود آنها را دستگیر کردند. نخستین بررسیها نشان داد مرد جوانی که اقدام به این کار کرده بود عموی این کودک بوده و پدر این کودک نیز تصاویر را ثبت کرده بود.
حسین بشری معاون اجتماعی پلیس همدان در این باره به ایران گفت: فردی که در شهرستان ملایر اقدام به کودک آزاری و انتشار عکس در فضای مجازی کرده بود توسط پلیس شناسایی و با هماهنگی مقام قضایی دستگیر شد. وی که عموی کودک بود در اعترافات خود هدف از این کار را شوخی و مزاح با برادرزادهاش عنوان کرد و اعلام داشته از نتیجه کار خود اطلاع نداشته و این کار را برای تفریح و سرگرمی انجام داده است.
بشری در پایان تأکید کرد: متهم بازداشت شد و انگیزه دقیق و واقعی فرد مذکور در دست بررسی است و پرونده برای سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شده است. پلیس با اینگونه اقدامات که باعث تشویش اذهان عمومی و ناراحتی مردم میشود با قاطعیت برخورد خواهد کرد.
برخورد با والدین کودک آزار
رضا مسعودی فر، قائم مقام معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه در یک نشست خبری درباره مصادیق کودک آزاری در فضای مجازی و برخورد با این موارد برای پیشگیری از وقوع جرم گفت: در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که اردیبهشت سالجاری به تصویب رسید اینگونه موارد پیشبینی شده است. طبق قانون، حتی قبل از وقوع جرم هم اجازه مداخلههایی داده شده در حالی که درگذشته تا قبل از تشکیل پرونده نمیتوانستیم دخالت کنیم اما اکنون دستگاههای متولی از جمله بهزیستی و نیروی انتظامی میتوانند این موضوعات را پیگیری کنند.
مسعودی فر گفت: همچنین دفتر حمایت از کودکان و نوجوانان در معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم تشکیل شده است. به موجب قانون، حتی رفتار والدینی که مسامحه یا سهلانگاری کنند قابل پیگیری و تعقیب است. اساس کار کنترل خشم و مهارت زندگی است زیرا نمیتوان برای هر خانواده مأمور گذاشت اما ظرفیت قانونی برای کسانی که کودک آزاری میکنند حتی اگر والدین آنها باشند، وجود دارد.
انتشار این تصاویر در فضای مجازی، موجی از اعتراضات را از سوی کاربران بهدنبال داشت. از اینرو بلافاصله کارشناسان پلیس فتا وارد عمل شدند و با شناسایی عوامل این کودک آزاری که در شهر ملایر رخ داده بود آنها را دستگیر کردند. نخستین بررسیها نشان داد مرد جوانی که اقدام به این کار کرده بود عموی این کودک بوده و پدر این کودک نیز تصاویر را ثبت کرده بود.
حسین بشری معاون اجتماعی پلیس همدان در این باره به ایران گفت: فردی که در شهرستان ملایر اقدام به کودک آزاری و انتشار عکس در فضای مجازی کرده بود توسط پلیس شناسایی و با هماهنگی مقام قضایی دستگیر شد. وی که عموی کودک بود در اعترافات خود هدف از این کار را شوخی و مزاح با برادرزادهاش عنوان کرد و اعلام داشته از نتیجه کار خود اطلاع نداشته و این کار را برای تفریح و سرگرمی انجام داده است.
بشری در پایان تأکید کرد: متهم بازداشت شد و انگیزه دقیق و واقعی فرد مذکور در دست بررسی است و پرونده برای سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شده است. پلیس با اینگونه اقدامات که باعث تشویش اذهان عمومی و ناراحتی مردم میشود با قاطعیت برخورد خواهد کرد.
برخورد با والدین کودک آزار
رضا مسعودی فر، قائم مقام معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه در یک نشست خبری درباره مصادیق کودک آزاری در فضای مجازی و برخورد با این موارد برای پیشگیری از وقوع جرم گفت: در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که اردیبهشت سالجاری به تصویب رسید اینگونه موارد پیشبینی شده است. طبق قانون، حتی قبل از وقوع جرم هم اجازه مداخلههایی داده شده در حالی که درگذشته تا قبل از تشکیل پرونده نمیتوانستیم دخالت کنیم اما اکنون دستگاههای متولی از جمله بهزیستی و نیروی انتظامی میتوانند این موضوعات را پیگیری کنند.
مسعودی فر گفت: همچنین دفتر حمایت از کودکان و نوجوانان در معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم تشکیل شده است. به موجب قانون، حتی رفتار والدینی که مسامحه یا سهلانگاری کنند قابل پیگیری و تعقیب است. اساس کار کنترل خشم و مهارت زندگی است زیرا نمیتوان برای هر خانواده مأمور گذاشت اما ظرفیت قانونی برای کسانی که کودک آزاری میکنند حتی اگر والدین آنها باشند، وجود دارد.
«ایران» در گفتوگو با کارشناسان بررسی کرد
بخش خصوصی میتوانست «سد تحریم» را خراب کند
مرجان اسلامی فر
خبرنگار
یکی از کلیدیترین سؤالات در حوزه اقتصاد این است که «چرا از قدرت بخش خصوصی در دیپلماسی اقتصادی استفاده نشد؟» کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی در پاسخ به این سؤال میگویند که «بخش خصوصی در ایران جدی گرفته نمیشوند چرا که همواره سهم دولتیها و خصولتیها در اقتصاد بیشتر است.در مورد سهم بخش خصوصی از اقتصاد اعداد متفاوتی بیان میشود، گروهی این سهم را کمتر از 20 درصد متصور هستند و گروهی دیگر با نگاه خوشبینانه سهم بخش خصوصی را در حدود 40 درصد میدانند.»
علی قنبری از استادان دانشگاه به «ایران» میگوید: «قبل از هر چیزی ما باید به این باور و یقین برسیم که بخش خصوصی توانمند است و بخش خصوصی میتواند سکاندار اقتصاد باشد، تا زمانی که به این مهم نرسیم قطعاً بخش خصوصی پیشرفت نخواهد کرد و حتی احتمال دارد ضعیفتر شود.»
او ادامه میدهد: «چرا چنین نگاهی باید در بدنه دولت باشد که بخش خصوصی قدرت دیپلماسی و مذاکره ندارد؟ بارها عنوان شده است که خیلی از وظایف و کارها به بخش خصوصی سپرده شود. ماهیت اصل 44 قانون اساسی هم این است که اقتصاد توسط فعالان اقتصادی مدیریت شود تا ما در یک بازار رقابتی بتوانیم در مسیر توسعه حرکت کنیم؛ وقتی از این نگاه فاصله گرفته شود یا پای خصولتیها در اقتصاد باز شود بخش خصوصی توان رقابت و تصمیمگیری ندارد و همواره باید منتظر باشد و ببیند که سیاستگذاران، اقتصاد را در چه مسیری هدایت خواهند کرد.»
این استاد دانشگاه عنوان میکند: «اقتصاد ایران ویژگی و پتانسیلهای بالایی دارد که با کمک بخش خصوصی بالفعل خواهد شد، اگر بخواهیم روند فعلی را ادامه دهیم بیش از گذشته بخش خصوصی را نسبت به آینده ناامید میکنیم و این همان چیزی است که تحریم کنندگان دنبال میکنند.»
نمایندگان بخش خصوصی، اعتقاد دارند که در روزهای سخت تحریم از پتانسیل این بخش استفاده نشد چرا که دولتیها تصور میکردند با گفتمان سیاسی میتوانند راه را برای فعالیت اقتصادی باز کنند. باوجود تلاشهای دستگاه دیپلماسی مسیر تجارت، تولید و همکاری با شرکتهای بینالمللی تسهیل نشد و چه بسا مسیرهایی که امکان ورود بخش خصوصی در آنها وجود داشت از سوی تحریم کنندگان بسته شد.
بخش خصوصی قوی نداریم
یونس ژائله سعدآباد، فعال اقتصادی و عضو اتاق بازرگانی ایران درباره اینکه چرا از قدرت بخش خصوصی در دیپلماسی اقتصادی استفاده نشد به «ایران» گفته است: «بهنظر من یکی از بزرگترین مشکلات، نداشتن بخش خصوصی قوی است. اگر در کشورمان بخش خصوصی قدرتمند داشتیم قطعاً میتوانستیم از قدرت خود در دیپلماسی استفاده کنیم. متأسفانه بخش خصوصی ایران هنوز کوچک است و مجموعهها حاضر نیستند با یکدیگر تجمیع شوند تا بواسطه آن کارهای بزرگ انجام دهند. خیلی از مجموعهها در نوع فعالیت خود بزرگ هستند ولی برای انجام کارهای بزرگ نیازمند بخش خصوصی بسیار قوی و بزرگ هستیم.» او میگوید: «با آنکه میگویم بخش خصوصی قوی نداریم ولی ذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه اگر در ایران شرکتی بزرگ شود، احتمال دارد که برخیها بخواهند در مسیر تضعیف آن حرکت کنند و البته موفق هم بودهاند، برخیها حاضر نیستند مجموعههای بزرگ خصوصی را تحمل کنند یا امور را به آنها واگذار کنند. برای اینکه بتوان در این حوزه به موفقیت رسید توصیه میکنم بخش خصوصی سعی بر همافزایی یکدیگر داشته باشد. در این صورت دیگر برخی از مجموعهها نمیتوانند در مسیر حذف بخش خصوصی واقعی حرکت کنند.»
بهجای جذب، دفع میشویم
عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران ادامه داد: «بخش خصوصی با کار خود آشنا است و میداند در فضای بینالملل چگونه کار کند، اگر سیاستگذاران میخواهند فضای اقتصادی را تغییر دهند و کشور را در مسیر توسعه قرار دهند بهتر است که از توان بخش خصوصی واقعی استفاده کنند. ما از دولت میخواهیم که بخش خصوصی را حمایت کند و باعث رنجش فعالان اقتصادی نشود.»
او میگوید: «سیاستگذاران باید به گونهای رفتار کنند که فعالان بخش خصوصی جذب شوند نه آنکه دفع شوند؛ از سویی یکی از خواستههای ما این است که حاکمیت بهصورت شفاف وضعیت و جایگاه بخش خصوصی را اعلام کند و بگوید ما چه نقشی در اقتصاد داریم. آیا دولت و حاکمیت بخش خصوصی را قبول دارد؟ در حرف، جواب همه مثبت است ولی در عمل میبینیم که کمترین بها به فعالان اقتصادی داده میشود.»
ژائله با بیان اینکه نباید با بخش خصوصی جنگید، بلکه باید آنها را درک کرد ادامه داد: «بخش خصوصی میتواند فرصت ساز در حوزه بینالملل باشد و امیدوارم سیاستگذاران به این نتیجه برسند که بخش خصوصی توان مذاکره دارد.»
بخش خصوصی میتوانست مذاکره کند
سیدحسین سلیمی، نایب رئیس کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق تهران هم درباره اینکه چرا از توان بخش خصوصی در دیپلماسی اقتصادی استفاده نشد به «ایران» میگوید: «این موضوع مورد سؤال ما هم هست که چرا سیاستگذاران به توان و پتانسیلی که در این حوزه وجود دارد توجهی نکردند، ما میتوانستیم در مورد همکاریهای اقتصادی با کشورها واسطه شویم و بواسطه قدرت مذاکرات خود مشکلات اقتصادی، نقل و انتقال پول، صادرات و تأمین مواد اولیه تولید را حل کنیم؛ اما از آنجا که نقش بخش دولتی در اقتصاد پررنگتر بوده است این فرصت در اختیار بخش خصوصی قرار نگرفت. نهایت سهم بخش خصوصی واقعی در اقتصاد ایران به بیش از 50 درصد نمیرسد بههمین جهت دولت هم کمتر به فعالان اقتصادی بها میدهد.»
او ادامه داد: «بخش خصوصی با ارتباط تجاریای که با برخی از کشورها دارد میتواند و میتوانست در حذف تحریمها گام بردارد. در این خصوص بارها اعلام آمادگی صورت گرفت ولی جدی گرفته نشد و همواره بخش خصوصی معطل تصمیمهای دولتی ماند. بخش خصوصی ایران هیچ نقشی در اقتصاد ندارد و از همه بدتر اینکه به این حوزه اهمیتی داده نمیشود. زمانی که شرکتهای خارجی میبینند که سهم بخش خصوصی در اقتصاد ایران بسیار کمرنگ است و نمیتوانند اثرگذار و تصمیم گیر باشند، حاضر نیستند با ما همکاری کنند، لذا اگر میخواهیم بخش خصوصی مانند سایر کشورها نقش آفرین باشد بهتر است در ابتدا نگاه دولت به این حوزه مثبت باشد.»
اقتصاد حرف اول را در تمام کشورها میزند
عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی «ایران» میگوید: «زمانی بخش خصوصی میتواند در دیپلماسیها اقتصادی اثرگذار باشد که بتواند حرف اول و آخر را در بخش اقتصاد کشور بزند؛ دولت و حاکمیت نمیتواند حق و حقوق مردم را بخوبی بگیرد چرا که با جزئیات اقتصاد آشنا نیست ولی بخش خصوصی میتواند چرا که به تمام این موارد آشنا است و میداند برای رفاه و معیشت مردم پرداختن به چه نکاتی ضروری است. ترکیه زمانی که اقتصاد دولتی تری داشت میزان صادرات آن 10 میلیارد دلار بود ولی اکنون میزان صادرات این کشور با استفاده از توان بخش خصوصی 185 میلیارد دلار است. لذا این امید را داریم که از پتانسیل بخش خصوصی حداقل مانند کشور همسایه ترکیه، استفاده شود.» او با بیان اینکه برخی از رفتارها باعث شد که دست و پای بخش خصوصی برای مذاکرات با کشورهای خارجی بسته شود، ادامه داد: «دولت در مذاکرات زبان و دیپلماسی سیاسی دارد و بر اساس آن برای مصلحت کشور تصمیمگیری میکند اما بخش خصوصی و فعالان اقتصادی زبان تجاری دارند و میدانند چگونه با کشورهای خارجی مذاکره کنند. بدین جهت اگر میخواهیم مذاکرهای موفق شود بهتر است که دو زبان در کنار یکدیگر قرار گیرد، اگر این دو زبان تلفیق شود خیلی از مشکلات حل خواهد شد.» سلیمی عنوان کرد: «اقتصاد حرف اول را در تمام کشورها میزند و ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر میخواهیم مشکلات دولت و حتی اختلافهای داخلی به حداقل برسد بهتر است که از توان بخش خصوصی استفاده کنیم.»
خبرنگار
یکی از کلیدیترین سؤالات در حوزه اقتصاد این است که «چرا از قدرت بخش خصوصی در دیپلماسی اقتصادی استفاده نشد؟» کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی در پاسخ به این سؤال میگویند که «بخش خصوصی در ایران جدی گرفته نمیشوند چرا که همواره سهم دولتیها و خصولتیها در اقتصاد بیشتر است.در مورد سهم بخش خصوصی از اقتصاد اعداد متفاوتی بیان میشود، گروهی این سهم را کمتر از 20 درصد متصور هستند و گروهی دیگر با نگاه خوشبینانه سهم بخش خصوصی را در حدود 40 درصد میدانند.»
علی قنبری از استادان دانشگاه به «ایران» میگوید: «قبل از هر چیزی ما باید به این باور و یقین برسیم که بخش خصوصی توانمند است و بخش خصوصی میتواند سکاندار اقتصاد باشد، تا زمانی که به این مهم نرسیم قطعاً بخش خصوصی پیشرفت نخواهد کرد و حتی احتمال دارد ضعیفتر شود.»
او ادامه میدهد: «چرا چنین نگاهی باید در بدنه دولت باشد که بخش خصوصی قدرت دیپلماسی و مذاکره ندارد؟ بارها عنوان شده است که خیلی از وظایف و کارها به بخش خصوصی سپرده شود. ماهیت اصل 44 قانون اساسی هم این است که اقتصاد توسط فعالان اقتصادی مدیریت شود تا ما در یک بازار رقابتی بتوانیم در مسیر توسعه حرکت کنیم؛ وقتی از این نگاه فاصله گرفته شود یا پای خصولتیها در اقتصاد باز شود بخش خصوصی توان رقابت و تصمیمگیری ندارد و همواره باید منتظر باشد و ببیند که سیاستگذاران، اقتصاد را در چه مسیری هدایت خواهند کرد.»
این استاد دانشگاه عنوان میکند: «اقتصاد ایران ویژگی و پتانسیلهای بالایی دارد که با کمک بخش خصوصی بالفعل خواهد شد، اگر بخواهیم روند فعلی را ادامه دهیم بیش از گذشته بخش خصوصی را نسبت به آینده ناامید میکنیم و این همان چیزی است که تحریم کنندگان دنبال میکنند.»
نمایندگان بخش خصوصی، اعتقاد دارند که در روزهای سخت تحریم از پتانسیل این بخش استفاده نشد چرا که دولتیها تصور میکردند با گفتمان سیاسی میتوانند راه را برای فعالیت اقتصادی باز کنند. باوجود تلاشهای دستگاه دیپلماسی مسیر تجارت، تولید و همکاری با شرکتهای بینالمللی تسهیل نشد و چه بسا مسیرهایی که امکان ورود بخش خصوصی در آنها وجود داشت از سوی تحریم کنندگان بسته شد.
بخش خصوصی قوی نداریم
یونس ژائله سعدآباد، فعال اقتصادی و عضو اتاق بازرگانی ایران درباره اینکه چرا از قدرت بخش خصوصی در دیپلماسی اقتصادی استفاده نشد به «ایران» گفته است: «بهنظر من یکی از بزرگترین مشکلات، نداشتن بخش خصوصی قوی است. اگر در کشورمان بخش خصوصی قدرتمند داشتیم قطعاً میتوانستیم از قدرت خود در دیپلماسی استفاده کنیم. متأسفانه بخش خصوصی ایران هنوز کوچک است و مجموعهها حاضر نیستند با یکدیگر تجمیع شوند تا بواسطه آن کارهای بزرگ انجام دهند. خیلی از مجموعهها در نوع فعالیت خود بزرگ هستند ولی برای انجام کارهای بزرگ نیازمند بخش خصوصی بسیار قوی و بزرگ هستیم.» او میگوید: «با آنکه میگویم بخش خصوصی قوی نداریم ولی ذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه اگر در ایران شرکتی بزرگ شود، احتمال دارد که برخیها بخواهند در مسیر تضعیف آن حرکت کنند و البته موفق هم بودهاند، برخیها حاضر نیستند مجموعههای بزرگ خصوصی را تحمل کنند یا امور را به آنها واگذار کنند. برای اینکه بتوان در این حوزه به موفقیت رسید توصیه میکنم بخش خصوصی سعی بر همافزایی یکدیگر داشته باشد. در این صورت دیگر برخی از مجموعهها نمیتوانند در مسیر حذف بخش خصوصی واقعی حرکت کنند.»
بهجای جذب، دفع میشویم
عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران ادامه داد: «بخش خصوصی با کار خود آشنا است و میداند در فضای بینالملل چگونه کار کند، اگر سیاستگذاران میخواهند فضای اقتصادی را تغییر دهند و کشور را در مسیر توسعه قرار دهند بهتر است که از توان بخش خصوصی واقعی استفاده کنند. ما از دولت میخواهیم که بخش خصوصی را حمایت کند و باعث رنجش فعالان اقتصادی نشود.»
او میگوید: «سیاستگذاران باید به گونهای رفتار کنند که فعالان بخش خصوصی جذب شوند نه آنکه دفع شوند؛ از سویی یکی از خواستههای ما این است که حاکمیت بهصورت شفاف وضعیت و جایگاه بخش خصوصی را اعلام کند و بگوید ما چه نقشی در اقتصاد داریم. آیا دولت و حاکمیت بخش خصوصی را قبول دارد؟ در حرف، جواب همه مثبت است ولی در عمل میبینیم که کمترین بها به فعالان اقتصادی داده میشود.»
ژائله با بیان اینکه نباید با بخش خصوصی جنگید، بلکه باید آنها را درک کرد ادامه داد: «بخش خصوصی میتواند فرصت ساز در حوزه بینالملل باشد و امیدوارم سیاستگذاران به این نتیجه برسند که بخش خصوصی توان مذاکره دارد.»
بخش خصوصی میتوانست مذاکره کند
سیدحسین سلیمی، نایب رئیس کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق تهران هم درباره اینکه چرا از توان بخش خصوصی در دیپلماسی اقتصادی استفاده نشد به «ایران» میگوید: «این موضوع مورد سؤال ما هم هست که چرا سیاستگذاران به توان و پتانسیلی که در این حوزه وجود دارد توجهی نکردند، ما میتوانستیم در مورد همکاریهای اقتصادی با کشورها واسطه شویم و بواسطه قدرت مذاکرات خود مشکلات اقتصادی، نقل و انتقال پول، صادرات و تأمین مواد اولیه تولید را حل کنیم؛ اما از آنجا که نقش بخش دولتی در اقتصاد پررنگتر بوده است این فرصت در اختیار بخش خصوصی قرار نگرفت. نهایت سهم بخش خصوصی واقعی در اقتصاد ایران به بیش از 50 درصد نمیرسد بههمین جهت دولت هم کمتر به فعالان اقتصادی بها میدهد.»
او ادامه داد: «بخش خصوصی با ارتباط تجاریای که با برخی از کشورها دارد میتواند و میتوانست در حذف تحریمها گام بردارد. در این خصوص بارها اعلام آمادگی صورت گرفت ولی جدی گرفته نشد و همواره بخش خصوصی معطل تصمیمهای دولتی ماند. بخش خصوصی ایران هیچ نقشی در اقتصاد ندارد و از همه بدتر اینکه به این حوزه اهمیتی داده نمیشود. زمانی که شرکتهای خارجی میبینند که سهم بخش خصوصی در اقتصاد ایران بسیار کمرنگ است و نمیتوانند اثرگذار و تصمیم گیر باشند، حاضر نیستند با ما همکاری کنند، لذا اگر میخواهیم بخش خصوصی مانند سایر کشورها نقش آفرین باشد بهتر است در ابتدا نگاه دولت به این حوزه مثبت باشد.»
اقتصاد حرف اول را در تمام کشورها میزند
عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی «ایران» میگوید: «زمانی بخش خصوصی میتواند در دیپلماسیها اقتصادی اثرگذار باشد که بتواند حرف اول و آخر را در بخش اقتصاد کشور بزند؛ دولت و حاکمیت نمیتواند حق و حقوق مردم را بخوبی بگیرد چرا که با جزئیات اقتصاد آشنا نیست ولی بخش خصوصی میتواند چرا که به تمام این موارد آشنا است و میداند برای رفاه و معیشت مردم پرداختن به چه نکاتی ضروری است. ترکیه زمانی که اقتصاد دولتی تری داشت میزان صادرات آن 10 میلیارد دلار بود ولی اکنون میزان صادرات این کشور با استفاده از توان بخش خصوصی 185 میلیارد دلار است. لذا این امید را داریم که از پتانسیل بخش خصوصی حداقل مانند کشور همسایه ترکیه، استفاده شود.» او با بیان اینکه برخی از رفتارها باعث شد که دست و پای بخش خصوصی برای مذاکرات با کشورهای خارجی بسته شود، ادامه داد: «دولت در مذاکرات زبان و دیپلماسی سیاسی دارد و بر اساس آن برای مصلحت کشور تصمیمگیری میکند اما بخش خصوصی و فعالان اقتصادی زبان تجاری دارند و میدانند چگونه با کشورهای خارجی مذاکره کنند. بدین جهت اگر میخواهیم مذاکرهای موفق شود بهتر است که دو زبان در کنار یکدیگر قرار گیرد، اگر این دو زبان تلفیق شود خیلی از مشکلات حل خواهد شد.» سلیمی عنوان کرد: «اقتصاد حرف اول را در تمام کشورها میزند و ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر میخواهیم مشکلات دولت و حتی اختلافهای داخلی به حداقل برسد بهتر است که از توان بخش خصوصی استفاده کنیم.»
فرمانده ستاد مقابله با کرونا در تهران:
تهران همچنان «زرد» است
فرمانده ستاد مقابله با کرونا در کلانشهر تهران درباره وضعیت این بیماری در تهران گفت: تستهای سریعی که در تهران انجام میشود میزان مثبت بودن آن حدود 9 درصد و تستهای pcr حدود ۱۸ تا ۲۰ درصد است، در حالی که در آبان ماه نتیجه تست پی سی آر گاهی تا ۴۰ درصد مثبت بود و تستهای سریع ما در اوایل طرح شهید سلیمانی گاهی تا ۲۰ و ۲۵ درصد مثبت بودند، بنابراین نشان میدهد که گردش ویروس در تهران کاهش یافته ولی ویروس ضعیف نشده است.به گزارش ایسنا، دکتر علیرضا زالی ضمن تبیین آخرین وضعیت تهران، گفت: طی ۲۴ ساعت گذشته منتهی به روز دوشنبه تعداد کسانی که در بخشهای سرپایی به مراکز درمانی ما مراجعه کردهاند، حدود 4100 نفر بوده است که اگر با هفتههای قبل مقایسه کنیم با خیز خیلی ملایم یعنی حدود یک درصد، آمار مراجعان سرپایی نسبت به هفته گذشته افزایش پیدا کرده است.زالی با بیان اینکه مجدداً در ۲۴ ساعت گذشته (روز دوشنبه) میزان بستری در تهران از مرز ۱۹۰۰ نفر عبور کرده است، گفت: در تهران آرامآرام میزان مراجعان جدید در بخشهای بستری در حال افزایش است، تعداد بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه نسبت به هفته قبل بین نیم تا یک درصد افزایش پیدا کرده است.به گفته زالی، شاخص مرگ و میر و میزان عمومی بستری با موج بلندی تغییر نکرده است و طبیعتاً ممکن است این تغییر آمارها گذرا یا بالعکس شروع یک خیز جدید باشد. البته باید در نظر داشته باشیم که تغییر شاخص مرگ و میر بین ۳۰ تا ۴۰ روز بعد از تغییر سایر شاخصها خود را نشان میدهد.
فرمانده ستاد کرونای استان تهران همچنین در رابطه با سخنان یکی از مسئولان پایتخت در مورد آبی شدن تهران و رفع محدودیتهای ترددی، گفت: بر اساس شاخصهای تعیین شده از طرف وزارت بهداشت و وزارت کشور نتایج ارزیابی و شاخصها برای تغییر وضعیت کرونایی شهرها به آخر هفتهها موکول شده است. درباره تهران نیز از هفته گذشته تغییر چشمگیری نداشته است بنابراین شرایط تهران بر همین اساس ادامه پیدا خواهد کرد و فعلاً تهران را کماکان زرد تلقی میکنیم؛ مگر اینکه ستاد ملی تا آخر هفته تغییرات جدید را اعلام کند.
فرمانده ستاد کرونای استان تهران همچنین در رابطه با سخنان یکی از مسئولان پایتخت در مورد آبی شدن تهران و رفع محدودیتهای ترددی، گفت: بر اساس شاخصهای تعیین شده از طرف وزارت بهداشت و وزارت کشور نتایج ارزیابی و شاخصها برای تغییر وضعیت کرونایی شهرها به آخر هفتهها موکول شده است. درباره تهران نیز از هفته گذشته تغییر چشمگیری نداشته است بنابراین شرایط تهران بر همین اساس ادامه پیدا خواهد کرد و فعلاً تهران را کماکان زرد تلقی میکنیم؛ مگر اینکه ستاد ملی تا آخر هفته تغییرات جدید را اعلام کند.
بارقههای امید در بازار جدید صنایعدستی تهران
غوغای کرونا و رکود صنایع دستی
محمد معصومیان
گزارش نویس
خیره میشود به بطری قرمز آرزوهایی که در دست دارد و چندتایی را هم روی میز کوچکش گذاشته. چشمان افسانه پر از اشک میشود وقتی از سختیهای دوستان و همکارانش در طول یکسال همهگیری میگوید. او از مشکلات و نبود حمایتهایی میگوید که باعث شد هنرمندان صنایع دستی یا دست از کار بکشند یا صنف خود را عوض کنند چون جایی برای ارائه تولیدات دست ساز خود نداشتند: «بسیاری از بچهها دیگر نتوانستند کرایه کارگاههایی را که داشتند، بپردازند؛ خیلی از کسانی که در کارگاهها کار میکردند بهخاطر این وضعیت بیکار شدند چون پولی برای پرداخت حقوق نبود. خیلیها هم ورشکست کامل شدند.»
بعد از ماهها تعطیلی پارکینگ پروانه که محلی برای ارائه تولیدات هنرمندان صنایع دستی بود چند هفتهای است که باغ هنر در مجموعه باغ کتاب تهران مکانی جدید برای عرضه تولیدات هنرمندان صنایع دستی و صاحبان مشاغل کوچک شده است. مکانی بسیار کوچکتر از پارکینگ پروانه اما مرهمی بر زخمهای افرادی که تعطیلیهای اجباری کرونایی معیشت آنها را تحت تأثیر قرار داده بود. آنطور که یکی از پیمانکارانی که دست اندرکار راهاندازی این مجموعه بوده میگوید در آینده قرار است طبقه بالای مجموعه هم به کسبه اختصاص پیدا کند البته اگر کرونا فرصت دهد.
ساعت از یک ظهر جمعه گذشته و دو طرف خیابان تنگ ورودی باغ کتاب گوش تا گوش پر از ماشین است. به سختی جای خالی پیدا میشود و مأموران در جواب کجا پارک کنیم مردم، بیحوصله شانه بالا میاندازند. ورودی باغ هنر حسابی شلوغ است و تقریباً هیچکس بدون ماسک وارد دالانی که در نور نیمروز سایهای بلند ایجاد کرده نمیشود. یک آمبولانس پایین ورودی پارک است اما چیزی از استرس آور بودن ازدحام مردم کم نمیکند.
منیژه خانم همراه همسرش مشغول قیمت دادن به مشتریهاست. عروسکهای کاموایی دست سازش حسابی طرفدار دارد. خودش تعریف میکند که برای بافتن هر کدام از آنها دو تا سه هفته وقت گذاشته است. منیژه از کلاس اول راهنمایی تا امروز که 59 سال سن دارد همیشه بافته است. از قلاب بافی گرفته تا ملیله دوزی هر چیزی که بتوان آن را فروخت تا چرخ زندگی را چرخاند: «بعد از کرونا تصمیم گرفتم عروسک ببافم که یک تنوع برای روحیه خودم باشد و بتوانم روزهای در خانه ماندن را راحتتر تحمل کنم. اما در این یکسال هیچ فروشی نداشتم، نمایشگاهها تعطیل بود، جمعه بازار تعطیل بود و خلاصه همینها در کنار افزایش قیمتها زندگی را سختتر از همیشه کرده بود.»
همسرش که تقریباً 60 و چند ساله به نظر میرسد راننده اسنپ است و امروز را برای کمک به منیژه کنارش ایستاده است. او از سختتر شدن معیشت بعد از تعطیلی و محدودیتها میگوید: «همین کار کوچکی که همسرم با فروش صنایع دستی در جمعه بازار میکرد خیلی کمک مالی بزرگی بود اما این یکسال تعطیلی باعث شد فشار اقتصادی زیادی را تحمل کنیم. البته همه همین بودند اما کسی حمایتی از هنرمندان و کاسبان نکرد و همین باعث شد هر روز چیزی از سفره ما کم بشود.»
ثریا از قدیمیهای جمعه بازار است و تازه واردهایی که قرار است غرفه بگیرند سراغ او میروند تا صلاح و مشورت کنند. او برای زوج جوانی توضیح میدهد که باید از 12 شب بیایند تا جاگیر بشوند. دختر جوان میپرسد: «12 جا میگیریم بعد میرویم خانه؟» ثریا با خنده میگوید: «نه همه تا صبح میمانیم دیگر چه کاری است برویم و دوباره بیاییم.» ثریا که ماسک شلی روی صورت دارد و به نظر بیش از 50 سال سن دارد از بزرگانی میگوید که مشکلات این یکسال زمینگیرشان کرد چه برسد به کاسبهای کوچک: «به همه جا نامه دادیم. خیلی از همکاران ما پول داروی بچهها را هم نداشتند و نصف دارو را میگرفتند. خیلیها همین چند هفته توانستند وام و قرضهایشان را پرداخت کنند. اینجا خیلی از بچههایی که کار میکنند تحصیلکرده هستند و خرج زندگی را با همین کار درمیآورند اما خیلیها در این یک سال ضرر کردند و آسیب دیدند. واقعاً خیلیها در این یکساله لای در بودند و له شدند. ما اینجا هنرمندانی داریم که معلولیت دارند. من خودم تقریباً 40 نفر داشتم که برایم کار میکردند اما مجبور شدم خیلی از آنها را کم کنم. تازه کار من جوری بود که بعضی بوتیکها مشتریام بودند.»
بازارچه شلوغ است و مردم در حال قیمت گرفتن و خرید کردن. انگار دل همه برای جمعه بازار پروانه تنگ شده چون خیلیها دست خالی آمدهاند و دست خالی برمیگردند. لابد آمدهاند تا احساس خوب گذشته را تکرار کنند. روزهایی که میشد بیخیال گشت زد لای اجناس و گوشوارهای را برداشت و نگاه کرد بدون اینکه بعد از آن ضدعفونی در کار باشد. بشقابی سفالی با طرحهای گل و ماهی را لمس کرد و دست دیگری داد؛ روزگاری که میشد با خیال راحت نفس کشید.
افسانه از سال 87 که 18 ساله بود کار در پارکینگ پروانه را شروع کرد تا امروز که 34 ساله است و تلاشهایش از او زنی مستقل ساخته است. خودش میگوید آن اوایل با مواد طبیعی مانند پوست درخت و ذرت و انار کار میکرده و امروز کارهای دستی خیلی بیشتر و متنوعتری تولید میکند از زیورآلات تا کیسههای گلیمی و... او که گرافیک خوانده و دلش میخواست کار و کاسبی خودش را داشته باشد بعد از یادآوری مشکلات دوستان و همکاران قدیمی که اوضاع مالی بدی را در این یکسال گذراندهاند بغض میکند: «خیلی از دوستان در هزینه درمان مانده بودند و بعضی هم فوت کردند و جایشان خالی است. در این سه هفته که اینجا را در اختیار ما گذاشتند باعث شد خیلی از بچهها بدهی خود را صاف کنند. بعضی ها قبل از آواره شدن توانستند اجاره خانه عقب افتاده را پرداخت کنند. متأسفانه حمایت خوبی از هنرمندان صنایع دستی نکردند. وام یک میلیونی که بنیاد مستضعفان داده بود و میتوانست گره از کار خیلیها باز کند به همه داده نشد. خیلی از زنان اینجا سرپرست خانوار هستند و در این مدت خیلی سختی کشیدند. ما در این مدت به همه جا نامه دادیم و همینجا را بهخاطر نامه نگاریهای ما دادند که دستشان درد نکند.»
پروانه خودش را کارآفرین کوچک معرفی میکند. تکیه زده به ویلچر و با مشتریها با حوصله رفتار میکند اما چشمانش از خستگی قرمز و کم رمق شده است. انگار نه انگار ساعت 3 صبح با سختی از خانهاش در جنوب شهر به بازارچه آمده تا دست بافتههایش را به فروش برساند. او زیرلیوانی قلاب بافی و ساق دست کاموایی و شال گردن و چند قلم جنس دیگر میفروشد وقتی از استقلال مالیاش حرف میزند لحن مغرورانهای به خود میگیرد: «خیلی سال سختی بود من چندتا وام گرفته بودم که کمی کار را گسترش بدهم اما خورد به کرونا و تعطیلی برای همین بدجور به دردسر خوردم چون همیشه سعی کردم از خانواده کمک نگیرم و روی پای خودم باشم. خیلیها هم با من کار میکردند که این یک سال باعث شد بروند دنبال کارهای دیگر، قبلاً کل هفته را در خانه کار میکردند اما حالا مجبورند کارگری کنند تا زندگیشان بچرخد. خیلیها که کار دستی میکردند در این یکساله زندگیشان تغییر کرد.» پروانه معتقد است هنوز مشتریها مثل پارکینگ پروانه استقبال نکردهاند و هنوز مانده تا به روزهای اوج برگردند.
دردسرهای هنرمندان صنایع دستی تنها محدود به تهران نیست و بسیاری از شاغلان این صنف در شهرستانها و حتی روستاهای دورافتاده کشور از این راه معیشت خود را برنامهریزی میکردند. آن طور که مینا کامران، بنیانگذار استارتاپی در حوزه توسعه روستایی و ایجاد اشتغال در روستاها با محوریت هنر و صنایع دستی بومی میگوید، بیشتر هنرمندان در روستاها فروششان از طریق گردشگر در خود روستا در فصل بهار و تابستان بوده که این بازار در شروع سال بهخاطر محدودیتهای کرونایی از بین رفت: «بسیاری از هنرمندان تولیدات خود را از طریق عرضه در بومگردیهایی که در منطقه بوده به فروش میرساندند که متأسفانه نوروز امسال به علت محدودیتها مانند سالهای گذشته گردشگری برای خرید این تولیدات نبوده از طرفی نمایشگاههایی که در تهران و شهرستانها بود هم تعطیل شد. مشکل دیگر این بود که شاغلان این عرصه مواد اولیه خود را اغلب از شهرهای بزرگ یا تهران تأمین میکردند اما به علت محدودیت در رفت و آمد نمیتوانستند این مواد اولیه را تأمین کنند.»
ساعت 4 بعد ازظهر است و پایان کار جمعه بازار. مردم دسته دسته با نایلونهای پر از جنس بیرون میآیند و لبخند میزنند. مأمورها راههای خروج را به کسانی که برای اولین بار است وارد این مجموعه شدهاند نشان میدهند. جمعه بازار پروانه حالا جایی جدید برای پرواز هنرمندانی دارد که سالهاست کل هفته را چشم انتظار جمعه میمانند.
گزارش نویس
خیره میشود به بطری قرمز آرزوهایی که در دست دارد و چندتایی را هم روی میز کوچکش گذاشته. چشمان افسانه پر از اشک میشود وقتی از سختیهای دوستان و همکارانش در طول یکسال همهگیری میگوید. او از مشکلات و نبود حمایتهایی میگوید که باعث شد هنرمندان صنایع دستی یا دست از کار بکشند یا صنف خود را عوض کنند چون جایی برای ارائه تولیدات دست ساز خود نداشتند: «بسیاری از بچهها دیگر نتوانستند کرایه کارگاههایی را که داشتند، بپردازند؛ خیلی از کسانی که در کارگاهها کار میکردند بهخاطر این وضعیت بیکار شدند چون پولی برای پرداخت حقوق نبود. خیلیها هم ورشکست کامل شدند.»
بعد از ماهها تعطیلی پارکینگ پروانه که محلی برای ارائه تولیدات هنرمندان صنایع دستی بود چند هفتهای است که باغ هنر در مجموعه باغ کتاب تهران مکانی جدید برای عرضه تولیدات هنرمندان صنایع دستی و صاحبان مشاغل کوچک شده است. مکانی بسیار کوچکتر از پارکینگ پروانه اما مرهمی بر زخمهای افرادی که تعطیلیهای اجباری کرونایی معیشت آنها را تحت تأثیر قرار داده بود. آنطور که یکی از پیمانکارانی که دست اندرکار راهاندازی این مجموعه بوده میگوید در آینده قرار است طبقه بالای مجموعه هم به کسبه اختصاص پیدا کند البته اگر کرونا فرصت دهد.
ساعت از یک ظهر جمعه گذشته و دو طرف خیابان تنگ ورودی باغ کتاب گوش تا گوش پر از ماشین است. به سختی جای خالی پیدا میشود و مأموران در جواب کجا پارک کنیم مردم، بیحوصله شانه بالا میاندازند. ورودی باغ هنر حسابی شلوغ است و تقریباً هیچکس بدون ماسک وارد دالانی که در نور نیمروز سایهای بلند ایجاد کرده نمیشود. یک آمبولانس پایین ورودی پارک است اما چیزی از استرس آور بودن ازدحام مردم کم نمیکند.
منیژه خانم همراه همسرش مشغول قیمت دادن به مشتریهاست. عروسکهای کاموایی دست سازش حسابی طرفدار دارد. خودش تعریف میکند که برای بافتن هر کدام از آنها دو تا سه هفته وقت گذاشته است. منیژه از کلاس اول راهنمایی تا امروز که 59 سال سن دارد همیشه بافته است. از قلاب بافی گرفته تا ملیله دوزی هر چیزی که بتوان آن را فروخت تا چرخ زندگی را چرخاند: «بعد از کرونا تصمیم گرفتم عروسک ببافم که یک تنوع برای روحیه خودم باشد و بتوانم روزهای در خانه ماندن را راحتتر تحمل کنم. اما در این یکسال هیچ فروشی نداشتم، نمایشگاهها تعطیل بود، جمعه بازار تعطیل بود و خلاصه همینها در کنار افزایش قیمتها زندگی را سختتر از همیشه کرده بود.»
همسرش که تقریباً 60 و چند ساله به نظر میرسد راننده اسنپ است و امروز را برای کمک به منیژه کنارش ایستاده است. او از سختتر شدن معیشت بعد از تعطیلی و محدودیتها میگوید: «همین کار کوچکی که همسرم با فروش صنایع دستی در جمعه بازار میکرد خیلی کمک مالی بزرگی بود اما این یکسال تعطیلی باعث شد فشار اقتصادی زیادی را تحمل کنیم. البته همه همین بودند اما کسی حمایتی از هنرمندان و کاسبان نکرد و همین باعث شد هر روز چیزی از سفره ما کم بشود.»
ثریا از قدیمیهای جمعه بازار است و تازه واردهایی که قرار است غرفه بگیرند سراغ او میروند تا صلاح و مشورت کنند. او برای زوج جوانی توضیح میدهد که باید از 12 شب بیایند تا جاگیر بشوند. دختر جوان میپرسد: «12 جا میگیریم بعد میرویم خانه؟» ثریا با خنده میگوید: «نه همه تا صبح میمانیم دیگر چه کاری است برویم و دوباره بیاییم.» ثریا که ماسک شلی روی صورت دارد و به نظر بیش از 50 سال سن دارد از بزرگانی میگوید که مشکلات این یکسال زمینگیرشان کرد چه برسد به کاسبهای کوچک: «به همه جا نامه دادیم. خیلی از همکاران ما پول داروی بچهها را هم نداشتند و نصف دارو را میگرفتند. خیلیها همین چند هفته توانستند وام و قرضهایشان را پرداخت کنند. اینجا خیلی از بچههایی که کار میکنند تحصیلکرده هستند و خرج زندگی را با همین کار درمیآورند اما خیلیها در این یک سال ضرر کردند و آسیب دیدند. واقعاً خیلیها در این یکساله لای در بودند و له شدند. ما اینجا هنرمندانی داریم که معلولیت دارند. من خودم تقریباً 40 نفر داشتم که برایم کار میکردند اما مجبور شدم خیلی از آنها را کم کنم. تازه کار من جوری بود که بعضی بوتیکها مشتریام بودند.»
بازارچه شلوغ است و مردم در حال قیمت گرفتن و خرید کردن. انگار دل همه برای جمعه بازار پروانه تنگ شده چون خیلیها دست خالی آمدهاند و دست خالی برمیگردند. لابد آمدهاند تا احساس خوب گذشته را تکرار کنند. روزهایی که میشد بیخیال گشت زد لای اجناس و گوشوارهای را برداشت و نگاه کرد بدون اینکه بعد از آن ضدعفونی در کار باشد. بشقابی سفالی با طرحهای گل و ماهی را لمس کرد و دست دیگری داد؛ روزگاری که میشد با خیال راحت نفس کشید.
افسانه از سال 87 که 18 ساله بود کار در پارکینگ پروانه را شروع کرد تا امروز که 34 ساله است و تلاشهایش از او زنی مستقل ساخته است. خودش میگوید آن اوایل با مواد طبیعی مانند پوست درخت و ذرت و انار کار میکرده و امروز کارهای دستی خیلی بیشتر و متنوعتری تولید میکند از زیورآلات تا کیسههای گلیمی و... او که گرافیک خوانده و دلش میخواست کار و کاسبی خودش را داشته باشد بعد از یادآوری مشکلات دوستان و همکاران قدیمی که اوضاع مالی بدی را در این یکسال گذراندهاند بغض میکند: «خیلی از دوستان در هزینه درمان مانده بودند و بعضی هم فوت کردند و جایشان خالی است. در این سه هفته که اینجا را در اختیار ما گذاشتند باعث شد خیلی از بچهها بدهی خود را صاف کنند. بعضی ها قبل از آواره شدن توانستند اجاره خانه عقب افتاده را پرداخت کنند. متأسفانه حمایت خوبی از هنرمندان صنایع دستی نکردند. وام یک میلیونی که بنیاد مستضعفان داده بود و میتوانست گره از کار خیلیها باز کند به همه داده نشد. خیلی از زنان اینجا سرپرست خانوار هستند و در این مدت خیلی سختی کشیدند. ما در این مدت به همه جا نامه دادیم و همینجا را بهخاطر نامه نگاریهای ما دادند که دستشان درد نکند.»
پروانه خودش را کارآفرین کوچک معرفی میکند. تکیه زده به ویلچر و با مشتریها با حوصله رفتار میکند اما چشمانش از خستگی قرمز و کم رمق شده است. انگار نه انگار ساعت 3 صبح با سختی از خانهاش در جنوب شهر به بازارچه آمده تا دست بافتههایش را به فروش برساند. او زیرلیوانی قلاب بافی و ساق دست کاموایی و شال گردن و چند قلم جنس دیگر میفروشد وقتی از استقلال مالیاش حرف میزند لحن مغرورانهای به خود میگیرد: «خیلی سال سختی بود من چندتا وام گرفته بودم که کمی کار را گسترش بدهم اما خورد به کرونا و تعطیلی برای همین بدجور به دردسر خوردم چون همیشه سعی کردم از خانواده کمک نگیرم و روی پای خودم باشم. خیلیها هم با من کار میکردند که این یک سال باعث شد بروند دنبال کارهای دیگر، قبلاً کل هفته را در خانه کار میکردند اما حالا مجبورند کارگری کنند تا زندگیشان بچرخد. خیلیها که کار دستی میکردند در این یکساله زندگیشان تغییر کرد.» پروانه معتقد است هنوز مشتریها مثل پارکینگ پروانه استقبال نکردهاند و هنوز مانده تا به روزهای اوج برگردند.
دردسرهای هنرمندان صنایع دستی تنها محدود به تهران نیست و بسیاری از شاغلان این صنف در شهرستانها و حتی روستاهای دورافتاده کشور از این راه معیشت خود را برنامهریزی میکردند. آن طور که مینا کامران، بنیانگذار استارتاپی در حوزه توسعه روستایی و ایجاد اشتغال در روستاها با محوریت هنر و صنایع دستی بومی میگوید، بیشتر هنرمندان در روستاها فروششان از طریق گردشگر در خود روستا در فصل بهار و تابستان بوده که این بازار در شروع سال بهخاطر محدودیتهای کرونایی از بین رفت: «بسیاری از هنرمندان تولیدات خود را از طریق عرضه در بومگردیهایی که در منطقه بوده به فروش میرساندند که متأسفانه نوروز امسال به علت محدودیتها مانند سالهای گذشته گردشگری برای خرید این تولیدات نبوده از طرفی نمایشگاههایی که در تهران و شهرستانها بود هم تعطیل شد. مشکل دیگر این بود که شاغلان این عرصه مواد اولیه خود را اغلب از شهرهای بزرگ یا تهران تأمین میکردند اما به علت محدودیت در رفت و آمد نمیتوانستند این مواد اولیه را تأمین کنند.»
ساعت 4 بعد ازظهر است و پایان کار جمعه بازار. مردم دسته دسته با نایلونهای پر از جنس بیرون میآیند و لبخند میزنند. مأمورها راههای خروج را به کسانی که برای اولین بار است وارد این مجموعه شدهاند نشان میدهند. جمعه بازار پروانه حالا جایی جدید برای پرواز هنرمندانی دارد که سالهاست کل هفته را چشم انتظار جمعه میمانند.
جشنواره فیلم فجر کوچه آشتیکنان مخاطب با سینما
فرهنگی/ اگر امروز از مردم کوچه و خیابان سراغ فیلمهای در حال نمایش را بگیریم و از آنها سؤال شود که آیا از بازگشایی سالنهای سینما و برنامه اکران خبر دارند یا نه؟ شاید پاسخ اغلب آنها بیاطلاعی از وضعیت فعالیـــت سینــــــماها باشد؛ نه در تبلیغات تلویزیونی خبری از فیلمهای روی پرده است و نه نشانی از آنها در بیلبوردهای شهری وجود دارد، اگرچه چنته سینماها هم از فیلمهای تازه نفس خالی است. در حالی که تلاش سینماداران و تهیهکنندگان در چند ماه اخیر معطوف بر این بوده که سینماها در دستهبندی مشاغل از دسته سوم به دسته دوم صعود کنند و موقعیت قرمز کرونا، سالنهای سینما را به تعطیلی نکشاند اما حالا در وضعیت زرد هم سالنهای سینما خلوت است و تفاوتی با ایام تعطیلی ندارد. زنده بودن سالن سینما به نفس مخاطب گره خورده است و ترغیب مخاطب برای رفتن به سالن سینما، فیلم خوب میخواهد، البته هر سال در همین ایام و با نزدیک شدن به ایام جشنواره فیلم فجر اکران از تب و تاب میافتد و امسال با شیوع کرونا این بحران دو چندان شده است. در شرایط ویژه امسال و در روزهایی که سینما زیر سایه اخبار جشنواره قرار دارد تصمیم به اکران فیلمها پرریسکتر از سالهای قبل شده است. در حال حاضر «دیدن این فیلم جرم است» تنها فیلم جدید اکران است که حدود یک ماه از آغاز نمایش آن میگذرد. «آقای سانسور» علی جبارزاده، «پیشی میشی» حسین قناعت و «بیحسی موضعی» حسین مهکام در کنار «تنت» کریستوفر نولان دیگر فیلمهای روی پرده است که پیش از تعطیلی چندماهه سالنهای سینما به چرخه اکران اضافه شده بودند. از سوی دیگر سبد اکران آنلاین هم خالی از فیلمهای تازه است؛ به نظر میرسد بازگشایی سالنهای سینما تنها تنور جشنواره را گرم کرده است و چراغ امید سینماداران هم البته به همین جشنواره روشن است. نمایش آثار جشنواره فیلم فجر در سینماهای مردمی حتی با تنها ۳۰ درصد ظرفیت میتواند نبض سالنهای سینما را در دست بگیرد و شروعی جاندار برای اکران در سینماها باشد، به شرط آن که با حمایت سازمان سینمایی برنامهریزی مناسبی برای اکران سینماها در ایام پس از جشنواره وجود داشته باشد. اکران مناسب بعد از ایام جشنواره میتواند تداوم آشتی مخاطب با سالنهای سینما باشد. فیلمهای زیادی با پتانسیل بالای جذب مخاطب، آماده اکران است ،اما شرط رضایت صاحبان آنها برای اکران در گرو برنامههای حمایتی سازمان سینمایی، تبلیغات و اطلاعرسانی مناسب است.
کارشناسان حوزه سینما بر این باورند که آشتی مخاطب ایرانی با سینما به زمان نیاز دارد اما اکران آثار جشنواره در سینماهای مردمی و پس از آن چیدمان مناسب اکران میتواند این زمان را کوتاه کند. نباید این فرصت را از دست داد و منتظر اکران نوروز بود، باید از امروز برای اکران مناسب سینما بعد از جشنواره فیلم فجر برنامهریزی کرد.
کارشناسان حوزه سینما بر این باورند که آشتی مخاطب ایرانی با سینما به زمان نیاز دارد اما اکران آثار جشنواره در سینماهای مردمی و پس از آن چیدمان مناسب اکران میتواند این زمان را کوتاه کند. نباید این فرصت را از دست داد و منتظر اکران نوروز بود، باید از امروز برای اکران مناسب سینما بعد از جشنواره فیلم فجر برنامهریزی کرد.
سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری:
دلیل توقیف نفتکش ایرانی توسط اندونزی فنی است
گروه سیاسی / سخنگوی وزارت امور خارجه دلیل توقیف نفتکش ایرانی از سوی اندونزی را فنی اعلام کرد. به گزارش ایرنا، سعید خطیبزاده در نشست خبری با خبرنگاران با بیان اینکه منتظر دریافت اطلاعات بیشتری از سوی دولت اندونزی درباره توقیف نفتکش ایرانی هستیم، گفت: موضوع فنی است و سفارت ایران و وزارت خارجه موضوع را از نزدیک پیگیری میکنند. خطیبزاده افزود: برخی اطلاعات ضد و نقیضی دریافت کردهایم که مایل هستیم شفافتر و دقیقتر اطلاعرسانی شود. او با یادآوری این نکته که موضوع فنی است و در کشتیرانی از این موارد اتفاق میافتد، خاطرنشان کرد: سازمان بنادر ما و شرکت صاحب کشتی در پی پیدا کردن دلیل موضوع و حل و فصل آن است. سفارت ما در اندونزی و وزارت امور خارجه از نزدیک موضوع را پیگیری میکنند و اگر به نتیجهای برسیم حتماً اطلاعرسانی میشود.
در همین رابطه «ویسنو پراماندیتا»، سخنگوی سازمان امنیت دریایی اندونزی در مورد توقیف نفتکش ایرانی این گونه توضیح داد: «ما روز یکشنبه دو نفتکش خارجی را توقیف کردیم و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد و خدمه در حال بازجویی هستند.» این مقام اندونزیایی افزود: «نفتکشها، نفت را از امتی هورس (MT Horse) به امتی فریا (MT Freya) منتقل میکردند و با خاموش کردن سیستم شناسایی و عدم نشان دادن پرچم در حال حرکت بودند؛ بنابراین ۶۱ خدمه این نفتکش بازداشت شدند.»
رایزنیها برای پرداخت بدهی ایران به سازمان ملل
سخنگوی دستگاه دیپلماسی درباره رایزنیها برای پرداخت بدهی ایران به سازمان ملل و اینکه تسهیل این کار از سوی دولت بایدن میتواند زمینهای برای ادامه همکاریها باشد نیز گفت: بدهی ما به سازمان ملل برخلاف آنچه برخی گفتند، اینگونه نبوده جمهوری اسلامی ایران آماده پرداخت نبوده اتفاقاً منابع را تخصیص داده و مسیر کانال را نیز معرفی کرده بود ولی عدم امکان برداشت بدهی از حسابها مانع اصلی بود که مانع اصلی آن نیز امریکا در مسدود کردن کانالهای مالی ایجاد کرده بود. وی افزود: هر زمان سازمان ملل بتواند پول را بردارد این پول در اختیارش است. با دبیرخانه سازمان ملل در ارتباط هستیم و در تلاشیم مسیر امنی برای انتقال پول پیدا کنیم و اگر همین امروز پیدا کنیم دقایقی بعد پول در حساب سازمان ملل مینشیند. مانع اصلی سنگاندازیهای امریکا بوده است.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی درباره بحث خروج بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران که سؤال یکی از خبرنگاران بود، بیان کرد: تکلیف مجلس در قانون اخیر برای دولت و سازمان انرژی اتمی روشن است. اگر طرفهای ما در برجام از جمله اروپا و امریکا ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ تعهداتشان را انجام ندهند طبیعتاً ایران باید نظارتهای فراپادمانی یا آنچه بهعنوان پروتکل الحاقی گفته میشود را متوقف کند. وی توضیح داد: این نظارتهای فراپادمانی نظارتهایی هستند که در ایران صورت میگیرند و ایران بهصورت داوطلبانه پذیرفته ذیل برجام اینها را انجام دهد. اینکه کم و کیف آن چگونه خواهد بود کاملاً در قانون مشخص است. خطیبزاده تصریح کرد: ولی همکاری ایران با آژانس متوقف نمیشود و به معنای اخراج بازرسان آژانس بهصورت کلی نیست، بلکه به معنای توقف نظارتهای فراپادمانی در جمهوری اسلامی ایران است. همه طرفها در اروپا و سازمان انرژی اتمی میدانند و شفاف این کارها انجام میشود و به آنها اعلام شده است.
دیپلماسی اقتصادی تنها به وزارت امور خارجه برنمیگردد
خطیبزاده درباره دیپلماسی اقتصادی که از سوی وزارت خارجه دنبال میشود، گفت: دیپلماسی اقتصادی امری است که تنها به وزارت امور خارجه برنمیگردد. نهادها و سازمانهایی که مسئولیت مستقیم در حوزه تجارت، سرمایهگذاری، بازرگانی و مراودات دارند اختیاراتی دارند که در دست وزارت امور خارجه نیست. وزارت خارجه مسئولیت هماهنگی و تسهیل امور را دارد. وی گفت: برخی از این سازمانها در بسیاری موارد، نقش تسهیلکننده ما را رعایت نمیکنند و وقتی سراغ ما میآیند که به مشکلی برمیخورند. سفیر ما سرمایهگذار جذب میکند ولی اینکه این سرمایه چگونه وارد ایران میشود به کجا میرود و به چه موانعی برخورد میکند واقعاً در اختیار وزارت امور خارجه نیست. این دیپلمات ارشد ایرانی گفت: ضمن اینکه وزارت امور خارجه پاسخگو است، ولی مطلع باشید وزارت امور خارجه مسئولیت و اختیارات همه امور را ندارد.
در همین رابطه «ویسنو پراماندیتا»، سخنگوی سازمان امنیت دریایی اندونزی در مورد توقیف نفتکش ایرانی این گونه توضیح داد: «ما روز یکشنبه دو نفتکش خارجی را توقیف کردیم و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد و خدمه در حال بازجویی هستند.» این مقام اندونزیایی افزود: «نفتکشها، نفت را از امتی هورس (MT Horse) به امتی فریا (MT Freya) منتقل میکردند و با خاموش کردن سیستم شناسایی و عدم نشان دادن پرچم در حال حرکت بودند؛ بنابراین ۶۱ خدمه این نفتکش بازداشت شدند.»
رایزنیها برای پرداخت بدهی ایران به سازمان ملل
سخنگوی دستگاه دیپلماسی درباره رایزنیها برای پرداخت بدهی ایران به سازمان ملل و اینکه تسهیل این کار از سوی دولت بایدن میتواند زمینهای برای ادامه همکاریها باشد نیز گفت: بدهی ما به سازمان ملل برخلاف آنچه برخی گفتند، اینگونه نبوده جمهوری اسلامی ایران آماده پرداخت نبوده اتفاقاً منابع را تخصیص داده و مسیر کانال را نیز معرفی کرده بود ولی عدم امکان برداشت بدهی از حسابها مانع اصلی بود که مانع اصلی آن نیز امریکا در مسدود کردن کانالهای مالی ایجاد کرده بود. وی افزود: هر زمان سازمان ملل بتواند پول را بردارد این پول در اختیارش است. با دبیرخانه سازمان ملل در ارتباط هستیم و در تلاشیم مسیر امنی برای انتقال پول پیدا کنیم و اگر همین امروز پیدا کنیم دقایقی بعد پول در حساب سازمان ملل مینشیند. مانع اصلی سنگاندازیهای امریکا بوده است.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی درباره بحث خروج بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران که سؤال یکی از خبرنگاران بود، بیان کرد: تکلیف مجلس در قانون اخیر برای دولت و سازمان انرژی اتمی روشن است. اگر طرفهای ما در برجام از جمله اروپا و امریکا ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ تعهداتشان را انجام ندهند طبیعتاً ایران باید نظارتهای فراپادمانی یا آنچه بهعنوان پروتکل الحاقی گفته میشود را متوقف کند. وی توضیح داد: این نظارتهای فراپادمانی نظارتهایی هستند که در ایران صورت میگیرند و ایران بهصورت داوطلبانه پذیرفته ذیل برجام اینها را انجام دهد. اینکه کم و کیف آن چگونه خواهد بود کاملاً در قانون مشخص است. خطیبزاده تصریح کرد: ولی همکاری ایران با آژانس متوقف نمیشود و به معنای اخراج بازرسان آژانس بهصورت کلی نیست، بلکه به معنای توقف نظارتهای فراپادمانی در جمهوری اسلامی ایران است. همه طرفها در اروپا و سازمان انرژی اتمی میدانند و شفاف این کارها انجام میشود و به آنها اعلام شده است.
دیپلماسی اقتصادی تنها به وزارت امور خارجه برنمیگردد
خطیبزاده درباره دیپلماسی اقتصادی که از سوی وزارت خارجه دنبال میشود، گفت: دیپلماسی اقتصادی امری است که تنها به وزارت امور خارجه برنمیگردد. نهادها و سازمانهایی که مسئولیت مستقیم در حوزه تجارت، سرمایهگذاری، بازرگانی و مراودات دارند اختیاراتی دارند که در دست وزارت امور خارجه نیست. وزارت خارجه مسئولیت هماهنگی و تسهیل امور را دارد. وی گفت: برخی از این سازمانها در بسیاری موارد، نقش تسهیلکننده ما را رعایت نمیکنند و وقتی سراغ ما میآیند که به مشکلی برمیخورند. سفیر ما سرمایهگذار جذب میکند ولی اینکه این سرمایه چگونه وارد ایران میشود به کجا میرود و به چه موانعی برخورد میکند واقعاً در اختیار وزارت امور خارجه نیست. این دیپلمات ارشد ایرانی گفت: ضمن اینکه وزارت امور خارجه پاسخگو است، ولی مطلع باشید وزارت امور خارجه مسئولیت و اختیارات همه امور را ندارد.
اهداف سیاسی انتقادهای اقتصادی
محمدرضا خباز
نماینده ادوار مجلس
فضاســـازیهای این روزهای برخی طیفها درباره لایحه بودجه یا دیگر مسائل کلان اقتصادی را میتوان معطوف به انتخابات ریاست جمهوری 1400 ارزیابی کرد. در حقیقت آنها در صدد هستند تا انتخابات ریاست جمهوری همانند انتخابات مجلس یازدهم رقم بخورد تا بدون دغدغه از هم اکنون خود را پیروز رقابت بدانند. چرا که تردید ندارند در یک رقابت مشارکتی شانس چندانی برای پیروزی ندارند. به همین دلیل هر حرکتی که به نفع مردم باشد اما مانعی برای انتخاب نامزد مورد نظر آنان تلقی شود، با مخالفت این طیف رو به رو میشود. دو کارت زردی که سهشنبه گذشته به محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه داده شد، معنایی جز مخالفت با برجام ندارد.
میدانند مردم به بهبود شرایط و گشایشها از مجرای احیای برجام امید بستهاند، لذا یا تلاش میکنند برجام را نابود کنند یا همانطور که خود ظریف گفت، به امریکا علامت بدهند این دولت پایدار نیست و طرفهای غربی باید منتظر روی کارآمدن نامزد مطلوب این طیف بمانند.
معطوف شدن همه تلاشها به انتخاب رئیسجمهوری با مشارکت حداقلی، درحالی است که به باور بسیاری از ناظران و کارشناسان دلسوز، مشارکت پایین مردم در انتخابات، ضرر جدی برای انسجام ملی خواهد داشت. در این صورت طمع دشمن نسبت به کشور ما نیز افزایش یافته و چه بسا زمینه و بهانه فشارهای بیشتر به نظام و مردم فراهم شود.
با وجود این مخاطرات میبینیم که برخی، از مانع تراشی نسبت به هر اقدام مثبت دولت که باعث بهبود وضع مردم شود، دریغ نمیکنند. یا در بهترین حالت، تلاش میکنند طرحی را تهیه و تصویب کنند تا همان مسیر دولت را، اما بهنام مجلس طی کنند. طرح یارانه معیشتی اتفاقاً به این دلیل طراحی و تصویب شد تا این اقدام بهنام مجلس تمام شود، نه دولت. زیرا از مهر ماه مشخص بود که دولت قصد دارد به 30 میلیون نفر از جمعیت کشور کمکهای معیشتی اختصاص دهد.
همزمان با این اقدام، احساس میکنند درصورت بازگشت دولت جدید امریکا به برجام و شکسته شدن تحریمها گشایشهایی در وضع مردم ایجاد خواهد شد. در این صورت طبیعی خواهد بود مردم پای صندوقهای رأی آمده و به نامزدی رأی بدهند که مسیر فعلی را ادامه دهد. این امر به معنی رأی نیاوردن نامزد مطلوب این جریان است. از اینرو آنان ضمن تلاش برای به هم زدن برجام، تلاش میکنند دولت را ناموفق و ناکارآمد جلوه دهند. زیرا موفقیت خود را در گرو ناامیدی مردم و مشارکت حداقلی آنان پای صندوق رأی میدانند.
بنابراین ریشه برخوردهای سیاسی با مسائل اقتصادی، از لایحه بودجه تا بازار ارز و بورس را در همین چشمانداز باید تحلیل کرد؛ چشماندازی که همه امور کشور و مردم را در افق انتخابات ریاست جمهوری 1400 میبیند. مطالب شعارگونهای که از سوی این طیف بیان میشود، صرفاً حرفهای بیپشتوانهای برای پوشاندن مقاصد اصلی آنان است.
شاید پرسیده شود که پس منافع ملی کشور و نظام جمهوری اسلامی کجای این معادله قرار دارد؟ شواهد، رفتارها و اظهارنظرهای این طیف نشان میدهد که بهانه سازیهای روزمره آنان، صرفاً مصداق این ضرب المثل است که بهخاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش میکشند. بویژه اینکه اکنون در مجلس با نمایندگانی رو به رو هستیم که در دور دوم انتخابات با کمتر از 10 هزار رأی وارد مجلس شدهاند. آیا از کسانی که پیروزی و جایگاه فعلی خود را مرهون مشارکت پایین مردم در انتخابات میدانند، میتوان انتظار داشت که نگاه بلند مدت و مبتنی بر منافع ملی به انتخابات داشته باشند؟
البته باید تأکید کرد که این مسأله معطوف به اکثریت نمایندگان مجلس نیست، بلکه طیفی از آنها هستند که دیگران جرأت مقاومت مقابل آنان را ندارند. هرچند اصولگرایان باسابقه و ریشه دار نیز کارنامه موفقی در این زمینه ندارند. طرح تثبیت قیمتها در مجلس هفتم، که مانع افزایش 10درصدی سالانه قیمت حاملهای انرژی مصوب مجلس ششم شد، گواه این مدعا است. مجلس ششم و دولت اصلاحات، با تصویب ماده 4 برنامه چهارم توسعه، قصد داشتند تا بهصورت سالانه و متوازن، قیمت حاملهای انرژی را افزایش داده و منابع کسب شده را میان مردم توزیع کنند. اما مجلس هفتم در نخستین گام ذیل شعار تثبیت قیمتها ماده 4 را حذف کرد. درحالی که اگر این مصوبه و فرآیند آن اجرا میشد، مشکلات ناشی از هدفمندی یارانهها هم رخ نمیداد.
امروز هم شاهد تکرار تجربه مجلس هفتم هستیم. به این معنی که طیف تندرو، برای مشغول کردن دولت یا از پای درآوردن آن و حتی ارسال سیگنال به خارج، ازهیچ کوششی دریغ نمیکند، حتی اگر این کوشش مغایر اصول علم اقتصاد و واقعیتهای جامعه باشد. لذا کسانی هم که سررشتهای در حوزه اقتصاد ندارند با اهداف سیاسی- انتخاباتی مدعی اقتصاد و معیشت مردم شدهاند.
نماینده ادوار مجلس
فضاســـازیهای این روزهای برخی طیفها درباره لایحه بودجه یا دیگر مسائل کلان اقتصادی را میتوان معطوف به انتخابات ریاست جمهوری 1400 ارزیابی کرد. در حقیقت آنها در صدد هستند تا انتخابات ریاست جمهوری همانند انتخابات مجلس یازدهم رقم بخورد تا بدون دغدغه از هم اکنون خود را پیروز رقابت بدانند. چرا که تردید ندارند در یک رقابت مشارکتی شانس چندانی برای پیروزی ندارند. به همین دلیل هر حرکتی که به نفع مردم باشد اما مانعی برای انتخاب نامزد مورد نظر آنان تلقی شود، با مخالفت این طیف رو به رو میشود. دو کارت زردی که سهشنبه گذشته به محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه داده شد، معنایی جز مخالفت با برجام ندارد.
میدانند مردم به بهبود شرایط و گشایشها از مجرای احیای برجام امید بستهاند، لذا یا تلاش میکنند برجام را نابود کنند یا همانطور که خود ظریف گفت، به امریکا علامت بدهند این دولت پایدار نیست و طرفهای غربی باید منتظر روی کارآمدن نامزد مطلوب این طیف بمانند.
معطوف شدن همه تلاشها به انتخاب رئیسجمهوری با مشارکت حداقلی، درحالی است که به باور بسیاری از ناظران و کارشناسان دلسوز، مشارکت پایین مردم در انتخابات، ضرر جدی برای انسجام ملی خواهد داشت. در این صورت طمع دشمن نسبت به کشور ما نیز افزایش یافته و چه بسا زمینه و بهانه فشارهای بیشتر به نظام و مردم فراهم شود.
با وجود این مخاطرات میبینیم که برخی، از مانع تراشی نسبت به هر اقدام مثبت دولت که باعث بهبود وضع مردم شود، دریغ نمیکنند. یا در بهترین حالت، تلاش میکنند طرحی را تهیه و تصویب کنند تا همان مسیر دولت را، اما بهنام مجلس طی کنند. طرح یارانه معیشتی اتفاقاً به این دلیل طراحی و تصویب شد تا این اقدام بهنام مجلس تمام شود، نه دولت. زیرا از مهر ماه مشخص بود که دولت قصد دارد به 30 میلیون نفر از جمعیت کشور کمکهای معیشتی اختصاص دهد.
همزمان با این اقدام، احساس میکنند درصورت بازگشت دولت جدید امریکا به برجام و شکسته شدن تحریمها گشایشهایی در وضع مردم ایجاد خواهد شد. در این صورت طبیعی خواهد بود مردم پای صندوقهای رأی آمده و به نامزدی رأی بدهند که مسیر فعلی را ادامه دهد. این امر به معنی رأی نیاوردن نامزد مطلوب این جریان است. از اینرو آنان ضمن تلاش برای به هم زدن برجام، تلاش میکنند دولت را ناموفق و ناکارآمد جلوه دهند. زیرا موفقیت خود را در گرو ناامیدی مردم و مشارکت حداقلی آنان پای صندوق رأی میدانند.
بنابراین ریشه برخوردهای سیاسی با مسائل اقتصادی، از لایحه بودجه تا بازار ارز و بورس را در همین چشمانداز باید تحلیل کرد؛ چشماندازی که همه امور کشور و مردم را در افق انتخابات ریاست جمهوری 1400 میبیند. مطالب شعارگونهای که از سوی این طیف بیان میشود، صرفاً حرفهای بیپشتوانهای برای پوشاندن مقاصد اصلی آنان است.
شاید پرسیده شود که پس منافع ملی کشور و نظام جمهوری اسلامی کجای این معادله قرار دارد؟ شواهد، رفتارها و اظهارنظرهای این طیف نشان میدهد که بهانه سازیهای روزمره آنان، صرفاً مصداق این ضرب المثل است که بهخاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش میکشند. بویژه اینکه اکنون در مجلس با نمایندگانی رو به رو هستیم که در دور دوم انتخابات با کمتر از 10 هزار رأی وارد مجلس شدهاند. آیا از کسانی که پیروزی و جایگاه فعلی خود را مرهون مشارکت پایین مردم در انتخابات میدانند، میتوان انتظار داشت که نگاه بلند مدت و مبتنی بر منافع ملی به انتخابات داشته باشند؟
البته باید تأکید کرد که این مسأله معطوف به اکثریت نمایندگان مجلس نیست، بلکه طیفی از آنها هستند که دیگران جرأت مقاومت مقابل آنان را ندارند. هرچند اصولگرایان باسابقه و ریشه دار نیز کارنامه موفقی در این زمینه ندارند. طرح تثبیت قیمتها در مجلس هفتم، که مانع افزایش 10درصدی سالانه قیمت حاملهای انرژی مصوب مجلس ششم شد، گواه این مدعا است. مجلس ششم و دولت اصلاحات، با تصویب ماده 4 برنامه چهارم توسعه، قصد داشتند تا بهصورت سالانه و متوازن، قیمت حاملهای انرژی را افزایش داده و منابع کسب شده را میان مردم توزیع کنند. اما مجلس هفتم در نخستین گام ذیل شعار تثبیت قیمتها ماده 4 را حذف کرد. درحالی که اگر این مصوبه و فرآیند آن اجرا میشد، مشکلات ناشی از هدفمندی یارانهها هم رخ نمیداد.
امروز هم شاهد تکرار تجربه مجلس هفتم هستیم. به این معنی که طیف تندرو، برای مشغول کردن دولت یا از پای درآوردن آن و حتی ارسال سیگنال به خارج، ازهیچ کوششی دریغ نمیکند، حتی اگر این کوشش مغایر اصول علم اقتصاد و واقعیتهای جامعه باشد. لذا کسانی هم که سررشتهای در حوزه اقتصاد ندارند با اهداف سیاسی- انتخاباتی مدعی اقتصاد و معیشت مردم شدهاند.
مهار طوفان شن اعتبار ویژه میخواهد
دکتر علی زینی وند
استاندار کرمان
استان کرمان به لحاظ برخورداری از عوارض جغرافیایی، کوهستان و کویر از استانهای حادثه خیز به شمار میرود به طوری که طی سال با مجموعهای از حوادث طبیعی نظیر زلزله، سیل، طوفان شن، گرد و غبار، آتشسوزی جنگل و همچنین سوانح متعدد جادهای مواجه است.
طوفان شن در طول قرنها معضل همیشگی استان کرمان بوده که سالانه در چند نوبت با این معضل دست و پنجه نرم میکند و خسارات جدی به بار میآورد اما میتوان با درسهایی از گذشته درصد قابل توجهی از این خسارات را کاهش داد. طوفان روزهای گذشته در شرق استان کرمان، خسارتهای زیادی در بخش کشاورزی و محصولات زراعی و جالیزی این منطقه به بار آورده که عمده این خسارات در منطقه جازموریان و شهرستان رودبار جنوب است.
طوفان دوم بهمن ماه در این منطقه از استان کرمان، باعث انسداد راه 30 روستا، قطع ارتباط محورهای اصلی «فهرج – زاهدان»، «ریگان – ایرانشهر»، «نرماشیر – بم»، «زهکلوت - دلگان در سیستان و بلوچستان» و «زهکلوت - رودبار جنوب» و قطع برق در 25 روستای این منطقه شد.
در پی وقوع این طوفان و کاهش دید افقی شاهد خروج قطار «کرمان – زاهدان» از ریل در منطقه فهرج و انحراف یک دستگاه اتوبوس از مسیر اصلی جاده بودیم ضمن آنکه افزایش غلظت آلایندگی هوا در این مناطق به گونهای بود که در بیشتر مناطق استان شاهد کاهش کیفیت هوا بوده به طوری که شاخص آلایندگی در شهرستان ریگان به 500، در شهرستان راور به 385 و در شهرستان انار به 234 رسید.
هرچند روند پرداخت خسارت محصولات کشاورزی با اقدام جدی ستاد مدیریت بحران کلید میخورد اما پرداخت خسارات ناشی از وقوع حوادث به صندوق بیمه محصولات کشاورزی ارجاع داده میشود که این صندوق اولاً بهصورت کامل خسارت کشاورزان را پرداخت نمیکند ضمن آنکه تمام محصولات کشاورزی زیر پوشش این صندوق نبوده و حتی این صندوق تأسیسات و ادوات کشاورزی را پوشش نمیدهد. این در حالی است که حمایتهای صندوق بیمه محصولات کشاورزی کامل نیست و دوگانگی در بیمه محصولات کشاورزی وجود دارد و متأسفانه ستاد بحران فقط یک مرتبه بهدلیل گستردگی سیل ابتدای سال 98 اعتباری برای جبران خسارتهای کشاورزی در قالب تسهیلات و کمکهای بلاعوض مصوب کرده و بعد از آن کمکهایی در بخش محصولات کشاورزی خسارت دیده از حوادث داده نشد و اگر کشاورزان مناطق جنوبی که خسارت بسیار زیادی دیدهاند حمایت نشوند و اقدام عاجلی برای آنها صورت نگیرد، مشکلات بخش حوادث به حوزههای اجتماعی و امنیتی نیز سرریز خواهد شد.
براساس اعلام ستاد ملی مقابله با گرد و غبار، کرمان غبارخیزترین استان کشور است و ما باید از گذشته درس بگیریم و در منطقهای که شدت طوفانهای شن و گرد و خاک زیاد است، روشهای سنتی کشاورزی خسارتزا بوده و باید به سمت کشتهای گلخانه ای با سازههای مستحکم رفته که در هنگام وقوع چنین حوادثی کمتر خسارت ببینند
کاشت بادشکنهای بیولوژیک و غیرزنده اطراف اراضی کشاورزی به منظور حفظ مزرعه و محصولات کشاورزی راهکار دیگری است که باید به کار گرفته شود. 7.8 میلیون هکتار اراضی استان کرمان بیابانی و 4.8 میلیون هکتار کانونهای ریزگرد هستند ضمن آنکه 29 کانون حساس به فرسایش بادی در استان کرمان شناسایی شده است.
تالاب جازموریان 69 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد که بخش عمده آن یعنی 35 هزار کیلومتر مربع در استان کرمان بوده و خشکسالیهای اخیر و ساخت چندین سد و بند خاکی و بتونی این تالاب را رو به خشکی برده و به مرکز غبارخیز جنوب شرق کشور تبدیل کرده است که همه این موارد نشان میدهد باید اعتبار ویژهای برای مقابله با ریزگردها به این استان اختصاص داده شود.
استاندار کرمان
استان کرمان به لحاظ برخورداری از عوارض جغرافیایی، کوهستان و کویر از استانهای حادثه خیز به شمار میرود به طوری که طی سال با مجموعهای از حوادث طبیعی نظیر زلزله، سیل، طوفان شن، گرد و غبار، آتشسوزی جنگل و همچنین سوانح متعدد جادهای مواجه است.
طوفان شن در طول قرنها معضل همیشگی استان کرمان بوده که سالانه در چند نوبت با این معضل دست و پنجه نرم میکند و خسارات جدی به بار میآورد اما میتوان با درسهایی از گذشته درصد قابل توجهی از این خسارات را کاهش داد. طوفان روزهای گذشته در شرق استان کرمان، خسارتهای زیادی در بخش کشاورزی و محصولات زراعی و جالیزی این منطقه به بار آورده که عمده این خسارات در منطقه جازموریان و شهرستان رودبار جنوب است.
طوفان دوم بهمن ماه در این منطقه از استان کرمان، باعث انسداد راه 30 روستا، قطع ارتباط محورهای اصلی «فهرج – زاهدان»، «ریگان – ایرانشهر»، «نرماشیر – بم»، «زهکلوت - دلگان در سیستان و بلوچستان» و «زهکلوت - رودبار جنوب» و قطع برق در 25 روستای این منطقه شد.
در پی وقوع این طوفان و کاهش دید افقی شاهد خروج قطار «کرمان – زاهدان» از ریل در منطقه فهرج و انحراف یک دستگاه اتوبوس از مسیر اصلی جاده بودیم ضمن آنکه افزایش غلظت آلایندگی هوا در این مناطق به گونهای بود که در بیشتر مناطق استان شاهد کاهش کیفیت هوا بوده به طوری که شاخص آلایندگی در شهرستان ریگان به 500، در شهرستان راور به 385 و در شهرستان انار به 234 رسید.
هرچند روند پرداخت خسارت محصولات کشاورزی با اقدام جدی ستاد مدیریت بحران کلید میخورد اما پرداخت خسارات ناشی از وقوع حوادث به صندوق بیمه محصولات کشاورزی ارجاع داده میشود که این صندوق اولاً بهصورت کامل خسارت کشاورزان را پرداخت نمیکند ضمن آنکه تمام محصولات کشاورزی زیر پوشش این صندوق نبوده و حتی این صندوق تأسیسات و ادوات کشاورزی را پوشش نمیدهد. این در حالی است که حمایتهای صندوق بیمه محصولات کشاورزی کامل نیست و دوگانگی در بیمه محصولات کشاورزی وجود دارد و متأسفانه ستاد بحران فقط یک مرتبه بهدلیل گستردگی سیل ابتدای سال 98 اعتباری برای جبران خسارتهای کشاورزی در قالب تسهیلات و کمکهای بلاعوض مصوب کرده و بعد از آن کمکهایی در بخش محصولات کشاورزی خسارت دیده از حوادث داده نشد و اگر کشاورزان مناطق جنوبی که خسارت بسیار زیادی دیدهاند حمایت نشوند و اقدام عاجلی برای آنها صورت نگیرد، مشکلات بخش حوادث به حوزههای اجتماعی و امنیتی نیز سرریز خواهد شد.
براساس اعلام ستاد ملی مقابله با گرد و غبار، کرمان غبارخیزترین استان کشور است و ما باید از گذشته درس بگیریم و در منطقهای که شدت طوفانهای شن و گرد و خاک زیاد است، روشهای سنتی کشاورزی خسارتزا بوده و باید به سمت کشتهای گلخانه ای با سازههای مستحکم رفته که در هنگام وقوع چنین حوادثی کمتر خسارت ببینند
کاشت بادشکنهای بیولوژیک و غیرزنده اطراف اراضی کشاورزی به منظور حفظ مزرعه و محصولات کشاورزی راهکار دیگری است که باید به کار گرفته شود. 7.8 میلیون هکتار اراضی استان کرمان بیابانی و 4.8 میلیون هکتار کانونهای ریزگرد هستند ضمن آنکه 29 کانون حساس به فرسایش بادی در استان کرمان شناسایی شده است.
تالاب جازموریان 69 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد که بخش عمده آن یعنی 35 هزار کیلومتر مربع در استان کرمان بوده و خشکسالیهای اخیر و ساخت چندین سد و بند خاکی و بتونی این تالاب را رو به خشکی برده و به مرکز غبارخیز جنوب شرق کشور تبدیل کرده است که همه این موارد نشان میدهد باید اعتبار ویژهای برای مقابله با ریزگردها به این استان اختصاص داده شود.
فرصتی برای کاهش آلایندهها
امیرمهاجری طهرانی
مدیرعامل صندوق ملی محیط زیست
سهم عمده وضعیت آلـــــودگـــــی هـــــوا و نابسامانیهای موجود در این حوزه ناشی از فعالیت بیش از 3هزار واحد صنعتی و تولیدی آلاینده در سطح کشور است که عمده این صنایع بهدلیــل وضـــــعیت ناپایدار اقتصادی، امکان به روزرسانی تجهیزات و اصلاح فرآیند تولید را ندارند. در این خصوص اعمال سیاستهای حمایتی با بهرهمندی از منابع مالی و مشارکت اشخاص در بخش تولید و صنعت، نقش مهمی در جلوگیری از آلایندگی و تخریب محیط زیست خواهد داشت. صندوق ملی محیط زیست نیز بهعنوان مؤسسه عمومی غیر دولتی وابسته به سازمان حفاظت محیط زیست، با رویکرد...
کمک به تقلیل آلایندههای زیستمحیطی، ضمن حمایت از صنعت در راستای ایجاد سازوکار پایش و نظارت بر واحدهای صنعتی و شناسایی واحدهای آلاینده، نسبت به ارائه تسهیلات به این واحدها تا کنون اقدامات مؤثری انجام داده است.
در واقع سازمان حفاظت محیط زیست بهعنوان مقام تشخیص و اعلامی در تبصره (1) ماده 38 قانون بودجه و صندوق ملی محیط زیست بهعنوان تنها مؤسسه عمومی غیردولتی وابسته به این سازمان، نقش تسهیلگر و رابط مالی بین سازمان حفاظت محیط زیست و صنعت را ایفا میکند.
پساز تأیید ضرورت اجرای یک پروژه زیستمحیطی توسط مدیرکل حفاظت محیط زیست استان برای بررسی تکمیلی و طرح در کمیتههای فنی به دفاتر تخصصی حوزه معاونت محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست معرفی میشوند.
در واقع بهمنظوراجرای بند (ن) تبصره (6) قانون بودجه سال 1399 با بهرهگیری از ظرفیت ادارات کل حفاظت محیط زیست در سراسر کشور، واحدهای آلاینده محیط زیست شناسایی میشوند. در مرحله دوم پروژههای کاهش آلودگی محیط زیست در قالب کاربرگهای مشخصات فنی و مالی توسط واحدهای متقاضی به ادارههای کل حفاظت محیط زیست استانها ارائه و توسط ادارات کل مورد بررسی قرار میگیرند.
بعد از آن پروژههای مورد تأیید در دفاتر تخصصی حوزه معاونت محیط زیست انسانی به صندوق ملی محیط زیست معرفی و در جلسات مشترک با مدیران کل حفاظت محیط زیست استانها و مدیران دفاتر تخصصی حوزه معاونت انسانی برای دریافت تسهیلات اولویتبندی میشوند و در نهایت پروژههای اولویت دار در راستای تفاهمنامه بین صندوق ملی محیط زیست و بانک ملی جمهوری اسلامی ایران (بانک عامل) با ارائه طرح توجیهی برای دریافت تسهیلات به بانک عامل معرفی میشوند. بر اساس این تفاهمنامه بانک ملی در زمینه اعطای تسهیلات برای کاهش آلودگیهای زیستمحیطی و جلوگیری از تخریب محیط زیست با صندوق ملی محیط زیست همکاری میکند.
از ابتدای سال 1399 تاکنون به میزان 3هزار و 980 میلیارد ریال از محل بند(ن) تبصره (6) قانون بودجه سال 1399 به صندوق ملی محیط زیست اختصاص یافته و صندوق نیز مراحل اول، دوم و سوم معرفی پروژهها به بانک ملی برای پرداخت تسهیلات را انجام داده است.
مدیرعامل صندوق ملی محیط زیست
سهم عمده وضعیت آلـــــودگـــــی هـــــوا و نابسامانیهای موجود در این حوزه ناشی از فعالیت بیش از 3هزار واحد صنعتی و تولیدی آلاینده در سطح کشور است که عمده این صنایع بهدلیــل وضـــــعیت ناپایدار اقتصادی، امکان به روزرسانی تجهیزات و اصلاح فرآیند تولید را ندارند. در این خصوص اعمال سیاستهای حمایتی با بهرهمندی از منابع مالی و مشارکت اشخاص در بخش تولید و صنعت، نقش مهمی در جلوگیری از آلایندگی و تخریب محیط زیست خواهد داشت. صندوق ملی محیط زیست نیز بهعنوان مؤسسه عمومی غیر دولتی وابسته به سازمان حفاظت محیط زیست، با رویکرد...
کمک به تقلیل آلایندههای زیستمحیطی، ضمن حمایت از صنعت در راستای ایجاد سازوکار پایش و نظارت بر واحدهای صنعتی و شناسایی واحدهای آلاینده، نسبت به ارائه تسهیلات به این واحدها تا کنون اقدامات مؤثری انجام داده است.
در واقع سازمان حفاظت محیط زیست بهعنوان مقام تشخیص و اعلامی در تبصره (1) ماده 38 قانون بودجه و صندوق ملی محیط زیست بهعنوان تنها مؤسسه عمومی غیردولتی وابسته به این سازمان، نقش تسهیلگر و رابط مالی بین سازمان حفاظت محیط زیست و صنعت را ایفا میکند.
پساز تأیید ضرورت اجرای یک پروژه زیستمحیطی توسط مدیرکل حفاظت محیط زیست استان برای بررسی تکمیلی و طرح در کمیتههای فنی به دفاتر تخصصی حوزه معاونت محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست معرفی میشوند.
در واقع بهمنظوراجرای بند (ن) تبصره (6) قانون بودجه سال 1399 با بهرهگیری از ظرفیت ادارات کل حفاظت محیط زیست در سراسر کشور، واحدهای آلاینده محیط زیست شناسایی میشوند. در مرحله دوم پروژههای کاهش آلودگی محیط زیست در قالب کاربرگهای مشخصات فنی و مالی توسط واحدهای متقاضی به ادارههای کل حفاظت محیط زیست استانها ارائه و توسط ادارات کل مورد بررسی قرار میگیرند.
بعد از آن پروژههای مورد تأیید در دفاتر تخصصی حوزه معاونت محیط زیست انسانی به صندوق ملی محیط زیست معرفی و در جلسات مشترک با مدیران کل حفاظت محیط زیست استانها و مدیران دفاتر تخصصی حوزه معاونت انسانی برای دریافت تسهیلات اولویتبندی میشوند و در نهایت پروژههای اولویت دار در راستای تفاهمنامه بین صندوق ملی محیط زیست و بانک ملی جمهوری اسلامی ایران (بانک عامل) با ارائه طرح توجیهی برای دریافت تسهیلات به بانک عامل معرفی میشوند. بر اساس این تفاهمنامه بانک ملی در زمینه اعطای تسهیلات برای کاهش آلودگیهای زیستمحیطی و جلوگیری از تخریب محیط زیست با صندوق ملی محیط زیست همکاری میکند.
از ابتدای سال 1399 تاکنون به میزان 3هزار و 980 میلیارد ریال از محل بند(ن) تبصره (6) قانون بودجه سال 1399 به صندوق ملی محیط زیست اختصاص یافته و صندوق نیز مراحل اول، دوم و سوم معرفی پروژهها به بانک ملی برای پرداخت تسهیلات را انجام داده است.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
روزانه به یک میلیون ضرر و زیان محکوم شدم/ آقای نارچی: طبق دستور ستاد ملی مقابله با کرونا بنا بر افزایش 25 درصد اجاره بهای واحدهای مسکونی اینجانب به عنوان مستأجر طبق ابلاغیه شورای حل اختلاف این کار را انجام دادم. متأسفانه بعد از 6 ماه در یک دادگاه دیگر به پرداخت روزانه یک میلیون تومان ضرر و زیان محکوم شدم. این چه قانونی است که ستاد ملی مقابله با کرونا تعیین کرده است که ما پس از اجرای آن با مشکل روبهرو شدهایم و باید این همه ضرر و زیان پرداخت کنیم . لطفاً این موضوع را مسئولان محترم پیگیری کنند.
نظافت پارک در خیابان 17 شهریور نازی آباد/ یک شهروند: با توجه به تراکم جمعیت در اطراف پارک و با وجود آپارتمانهای 30 و 40 متری در این محدوده به هیچ عنوان نظافت در این محله رعایت نمیشود. از مسئولان و شهرداری منطقه درخواست رسیدگی داریم.
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
روزانه به یک میلیون ضرر و زیان محکوم شدم/ آقای نارچی: طبق دستور ستاد ملی مقابله با کرونا بنا بر افزایش 25 درصد اجاره بهای واحدهای مسکونی اینجانب به عنوان مستأجر طبق ابلاغیه شورای حل اختلاف این کار را انجام دادم. متأسفانه بعد از 6 ماه در یک دادگاه دیگر به پرداخت روزانه یک میلیون تومان ضرر و زیان محکوم شدم. این چه قانونی است که ستاد ملی مقابله با کرونا تعیین کرده است که ما پس از اجرای آن با مشکل روبهرو شدهایم و باید این همه ضرر و زیان پرداخت کنیم . لطفاً این موضوع را مسئولان محترم پیگیری کنند.
نظافت پارک در خیابان 17 شهریور نازی آباد/ یک شهروند: با توجه به تراکم جمعیت در اطراف پارک و با وجود آپارتمانهای 30 و 40 متری در این محدوده به هیچ عنوان نظافت در این محله رعایت نمیشود. از مسئولان و شهرداری منطقه درخواست رسیدگی داریم.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
تجلیل از برجستگیهای علمی و فنی شهید فخریزاده
-
این پرسپولیس جای دفاع ندارد...
-
سفر زمستانی کرونا به جنوب
-
منتظر قضاوت مردم باشیم
-
رایزنی برجامی بایدن با مکرون
-
شراکت با ایرانیها، شرط جدید وزارت نفت برای خارجیها
-
کودک آزاری به خاطر تفریح و سرگرمی
-
بخش خصوصی میتوانست «سد تحریم» را خراب کند
-
تهران همچنان «زرد» است
-
غوغای کرونا و رکود صنایع دستی
-
جشنواره فیلم فجر کوچه آشتیکنان مخاطب با سینما
-
دلیل توقیف نفتکش ایرانی توسط اندونزی فنی است
-
اهداف سیاسی انتقادهای اقتصادی
-
مهار طوفان شن اعتبار ویژه میخواهد
-
فرصتی برای کاهش آلایندهها
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین